آقای قاضی سریالی است که از نوزدهم خردادماه از شبکه دو سیما پخش میشود. در هر قسمت این سریال دو پرونده قضایی مورد بررسی قرار میگیرد. در این مجموعه، هیچ داستان ادامهداری وجود ندارد، لوکیشن تغییر نمیکند و همهچیز در دادگاه میگذرد. بازیگر اصلی کار یعنی آقای قاضی، ثابت و دیگر بازیگران، چهرههای جدید و معمولا تئاتری هستند که در نقش شاکی و متشاکی در دادگاه ظاهر میشوند. دو طرف پرونده معمولا شکایت خود را مطرح کرده، قاضی به این شکایات رسیدگی میکند و حکم میدهد. در این سریال موضوعاتی مانند سرقت، ضرب و شتم، خیانت در امانت، آزار کلامی و … مورد بررسی قرار میگیرد. در این مجموعه که تا امروز 9 قسمت آن پخش شده، 18پرونده مورد بررسی قرار گرفته است. سریال قرار است 84 پرونده را در 42 قسمت مورد بررسی قرار دهد. این درام دادگاهی به کارگردانی سجاد مهرگان و تهیهکنندگی احمد شفیعی، پنجشنبهها و جمعههای هر هفته ساعت 22:30 پخش میشود. در ادامه به بررسی این سریال میپردازیم.
در روزهای اول پخش سریال آقای قاضی، محسن ابراهیمی، رییس امور فرهنگی قوهقضاییه به تحسین این سریال پرداخت. او گفت: «مردم با دیدن سریال «آقای قاضی» میتوانند آموزشهای حقوقی ببینند و تلنگر حقوقی داشته باشند.» او تاکید کرده بود که: «سریال «آقای قاضی» یکی از بهترین و ماندگارترین آثار نمایشی ما در موضوع قضاوت و دادگاه در تاریخ معاصر ایران است، در طول تاریخ سریالی با سوژهای که اختصاصی به این موضوع بپردازد و فضای دادگاه را بهخوبی به تصویر بکشد، نداشتیم.»
این نکته را شاید بتوان مهمترین برتری سریال «آقای قاضی» دانست. بسیاری از مردم ما از دانش حقوقی پایینی بهرهمند هستند، آنها بسیاری از قوانین قضایی را نمیدانند و همین ندانستن دردسرهای زیادی برایشان به وجود میآورد. عدهای از این ناآگاهی، سوءاستفاده کرده و به دیگران ضرر یا خسارتی وارد میکنند و گروه مقابل نیز بدون آنکه قانون را بدانند تن به معامله داده و درنهایت مجبور میشوند برای حل مشکل خود به مقامات قضایی مراجعه کنند.
در کشور ما شاید درام جنایی داشته باشیم اما کمتر درمورد سوژههای قضایی درامی نوشته و ساخته شده است و «آقای قاضی» را میتوان از این لحاظ پیشرو به حساب آورد. سجاد مهرگان پیشتر درباره درام قضایی در برنامه «در انتهای الوند» چنین گفته بود: «ما در ایران تجربه فیلمنامهنویسی از جنس درام جنایی یا درام کارآگاهی را داریم اما تجربه فیلمنامهنویسی برای درام قضایی را نداریم و ما برای اولینبار در سریال «آقای قاضی» آن را تجربه میکردیم. درام قضایی با دیگر انواع درام تفاوتهایی دارد؛ باید چارچوب آیین دادرسی را بتوان در آن رعایت کرد چراکه داریم درباره دادگاهی صحبت میکنیم که آیین دادرسی در آن رعایت شده است. مثلا وقتی دزدی به خانه ما میآید، اگر فقط دزد را بگیریم، پرونده از نظر سیستم قضایی، یک پرونده حقوقی است اما اگر دزد را بگیریم و او را بزنیم، پرونده به پروندهای کیفری تبدیل میشود. حقوقی در یک دادگاه بررسی میشود و کیفری در دادگاهی دیگر. خیلی جاها سعی کردهایم که جور دیگری به اصول درام توجه کنیم که بتوانیم درام را از نظر حقوقی بیشتر پیش ببریم. خیلی دوست داشتم که چارچوب قانونی و آیین دادرسی در سریال «آقای قاضی» حرفهای باشد؛ به همین دلیل سعی کردم که سریال تا جایی که میشود به واقعیت نزدیک باشد.»
تعیین گونه سریال «آقای قاضی» کمی دشوار است. در این سریال پروندههای واقعی مورد بررسی قرار میگیرند اما رفتار و گفتار بازیگران از الگوی داستانی پیروی میکند. سریال «آقای قاضی» را نمیتوان در دسته مستند جای داد. این سریال درواقع یک سریال نمایشی است و فیلمنامههای آن طبق صحبت سازندگان از واقعیت اقتباس شدهاند. این سریال پروندههایی را که عموما مشکلات روز مردم هستند، از قوهقضاییه گرفته و نویسندگان آن را به فیلمنامه تبدیل کردهاند. مهرگان در این رابطه چنین گفته است: «همیشه دغدغه من بود که به مشکلات مردم بهعنوان یک تیتر خبری یا صفحه حوادث نگاه نکنم، وقتی وارد دادگاه میشویم با موضوعاتی روبهرو میشویم که میتوانیم از آنها برای صفحه حوادث روزنامه استفاده کنیم؛ چراکه موضوعاتی کامل و جذاب هستند اما سعی کردهایم که از دل این موضوعات، درد مردم را ببینیم و بهعنوان محتوایی تصویری به نمایش بگذاریم.»
«آقای قاضی» اما تنها مورد تمجید مخاطبان نیست، برخی از حرفهای های این عرصه از جمله حقوقدانان، انتقاداتی را به آن وارد میدانند، ازجمله محمدهادی جعفرپور، از وکلای دادگستری شهر شیراز درباره «آقای قاضی» میگوید که این سریال بیشتر به وهن جایگاه قضاوت نزدیک است تا انتقال صحیح اخلاق قضا. در سوی دیگر، عدهای این سریال را یک گام آموزشی حقوقی میدانند؛ بهعنوانمثال، سمیرا مقدسی، وکیل دادگستری و مشاور حقوقی در یادداشتی که در اختیار تسنیم قرار داده درباره این سریال نوشته است: «برخی از حقوقدانها، ازجمله خود من، وقتی که از معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوهقضاییه و چه ارگانهای دیگر، درباره جرمهای مرتکبشده ازسوی مردم آمارگیری میکنیم، متوجه میشویم که رکن اصلی کثرت پروندههای قضایی، بهدلیل عدم اطلاعات مردم است یعنی جهل مردم به قانون، به اینکه نمیدانند چه اعمال و رفتاری در مقابل اتفاقی که برایشان افتاده است، داشته باشند، نمیدانند از چه حقوقی برخوردارند یا اینکه نمیدانند در مواجهه با قراردادها و زندگی روزمرهشان چه تدبیری بیندیشند، باعث میشود که وقوع جرم و جنایت در کشور ما زیاد باشد.
سریال «آقای قاضی» درباره تمام اتفاقات پیشآمده ریشهیابی کرده است و حرف مشترک تمام دلسوزان حقوقی، چه در قوهقضاییه و چه خارج از آن را به منصه ظهور میگذارد، بدین شکل که روی نقطه ضعف مردم یعنی عدم اطلاع آنها تمرکز میکند و در کنار آن به آموزش میپردازد. کاراکتر «آقای قاضی» که نقش بیان و آموزش حقوقی را در سریال دارد، در کنار مسالهیابی، راهحل دارد و با دیالوگهایش به مردم آموزش میدهد، مثلا میگوید که چرا قرارداد ننوشتید؟ چرا چک رد و بدل نکردید؟ چرا به یکدیگر اعتماد کردید؟ جملههای این کاراکتر به زبان سنگین حقوقی نیست که تاثیرگذاری آن را بیشتر و آموزش را برای همه افراد جامعه آسان میکند.
«آقای قاضی» نقطهعطف برنامههای آموزشی- حقوقی است و فکر میکنم اولین برنامهای است که بهصورت دیالوگ به آموزش مسائل حقوقی میپردازد؛ البته پیش از آن برنامههای آموزشی- حقوقی دیگری در شبکه سه یا پنج داشتیم که با سوال و جواب پیش میرفت و مسائل حقوقی در آن بیان میشد اما چون سوال و جواب جنبه آموزش مستقیم دارد، اثرگذاری موردنظر را روی مخاطب نخواهد داشت، برخلاف آن برنامهها مخاطب حین دیدن «آقای قاضی» حواسش به سریال است و نمیخواهد چیزی یاد بگیرد و حتی مبنای فیلم نیز براساس آموزش مستقیم به مخاطبان نیست، بلکه ما بهصورت غیرمستقیم از آن یاد میگیریم، این بهترین رکن سریال «آقای قاضی» است.
بیننده، شخصیت «آقای قاضی» را شجاع، قوی، با علم بالا، دلسوز، پیگیر و هر آنچه را تماشاگر از شخصیت یک قاضی انتظار دارد، در این سریال شاهد است، این مساله باعث میشود نوجوانها و جوانهایی که هنوز وارد رشته خاصی نشدهاند به سمت شغل قضاوت کشیده شوند.
درحالحاضر افراد ناب و نخبه حقوقی بهدلیل سنگینی بار این شغل، چه از نظر دنیوی با بار پروندهها و چه از نظر اخروی یعنی حقالناس، بهسمت رشته قضاوت نمیروند و این برنامه باعث میشود که افراد در ضمیر ناخودآگاهشان به آن علاقهمند شوند و شغل قضاوت را برای آینده خود انتخاب کنند، همانطور که تقریبا 20سال پیش که سریال «خانه سبز» پخش میشد، بسیاری از جوانها و نوجوانان آن زمان با دیدن یک خانم و آقای وکیل که نقش اصلی سریال را بازی میکردند و وکیلهای حقطلبی بودند به شغل وکالت علاقهمند و به سمت آن کشیده شدند.
البته باید گفت که شخصیت «آقای قاضی» با واقعیت کمی تفاوت دارد و انتقاد برخی از وکلا و حقوقدانها به «آقای قاضی» برهمین اساس است؛ ما قضات خوبی داریم که همه از خصوصیات اخلاقی «آقای قاضی» برخوردارند اما چون آنقدر سرشان شلوغ است و زمان زیادی ندارند، نمیتوانند با مراجعهکنندگان بحث و جدل کنند و مسائل حقوقی را به مردم آموزش دهند پس شخصیت آنها در واقعیت بدین شکل بروز نمیکند.
همچنین آنطور که صحنه دادگاه را در سریال «آقای قاضی» میبینیم با واقعیت تناقض دارد اما سریال است و نمیتواند دقیقا حقیقت را بازنمایی کند، بلکه با هنر، فکر و خلاقیتی که دارد میخواهد پشت برنامه نمایشی، حرفی بزند. سریالسازی همین است، میتواند قسمتهایی از واقعیت را نشان ندهد اما اصل قضیه یعنی آموزش حقوق و پیشگیری را بهخوبی نمایش داده است.
دادستان کل کشور چندی پیش اعلام کرد که 40 یا 50 درصد از مناصب قضایی خالی است، این مساله به دلیل نبود نخبگان نیست بلکه نبود بودجه کافی برای جذب قاضی نیز بر آن تاثیر میگذارد. او همچنین اعلام کرد که 200 تا 300 پرونده در سال به هر قاضی سپرده میشود که به نظر من نیمی از این پروندهها بهدلیل بیاطلاعی مردم تشکیل میشوند، سریال «آقای قاضی» گام اول آموزش حقوقی را در صداوسیما برداشته است و میتواند 200 یا 300 پرونده موجود را کاهش دهد.
باید دید تلویزیون در ادامه روند ساخت کارهای مربوط به مسائل حقوقی چگونه عمل میکند تا هرآنچه در معرض نگاه مخاطب قرار بگیرد، با مطالعه، اشراف درست و دقیق نسبتبه مسائل دادگاهی و قضایی ساخته شوند. به نظر میرسد در کنار قرارگرفتن مشاوران خوبحقوقی لازم است سازندگان اشراف بهتری نسبتبه فضایی که داستان را روایت میکنند، داشته باشند.»
نکتهای که درباره سریال «آقای قاضی» بین بیشتر مخاطبان و منتقدان مشترک است، بازی خوب بازیگر نقش آقای قاضی یعنی بهزاد خلج است. بهزاد خلج یک قاضی واقعی را به مخاطب نشان میدهد و بهخوبی نقش یک قاضی جدی، حرفهای و زیرک را ایفا میکند.
سجاد مهرگان درباره ویژگیهای نقش قاضی در این سریال چنین گفته است: «برای رسیدن به شخصیت آرمانی قاضی سریال و جنس بازی او که سعی شدهاست ایدهآل باشد، خاطرات قضات برتر قوهقضاییه مثل آقای کاتوزیان، آقای شهریاری و حتی کتاب قضاوتهای حضرت امیر را خواندیم. برای ما معیار بود که سعی کنیم الگویی داشته باشیم. قاضیای که در سریال میبینید انسان است و این مساله بسیار اهمیت دارد، شوخی میکند، عصبانی میشود اما عدالت دارد. البته این مسائل را در چارچوب قوانین بررسی کردهایم یعنی مثلا خیلی وقتها احساساتی که بهزاد خلج بهعنوان قاضی نشان میدهد بعد از دادن حکم است.
برای ما مهم بود که مخاطب، کاراکتر قاضی را پسنزند، پس باید انسان بود و بهسمت ریشههای انسانی میرفت. بهزاد خلج با خود فطرتی انسانی دارد که با خود غم، خوشحالی، زیرکی و… دارد. ما بهسمت فطرت انسانی رفتیم، نه کاراکتری که مردم در سینمای رئال اجتماعی میبینند. مردم باید شبیه به «آقای قاضی» زیاد ببینند تا سلیقه بصریشان بیشتر و تبدیل به چیزی شود تا یاد بگیرند که باید، بایدها را ببینند.
مهمترین رکن سریال «آقای قاضی» شخص قاضی است. این شخصیت خیلی برای ما مهم بود و اصلا نمیخواستیم درباره آن ریسک کنیم. اول در ذهن من این بود که از یک قاضی واقعی برای بازی در سریال استفاده کنیم و تواناییهای بازیگری را در وجود او تقویت کنیم، با کیومرث مرادی دراینباره بسیار صحبت کردیم. اولین مشکل این بود که قوهقضاییه، قضات خود را در اختیار ما قرار نمیداد و من نیز ویژگیهای ظاهریای را برای قاضی در نظر داشتم که بسیار برای ما مهم بود، مثلا دوست داشتم زیبایی مردانه داشته باشد، بدن حجیمی نداشته باشد و صدایش هم اهمیت داشت، در ادامه و با موافقت قوهقضاییه، چند قاضی را پیدا کردیم که با دونفرشان هم چند جلسه تمرین کردیم اما درنهایت به خروجی مورد نظرمان نرسیدیم. گزینههای بعدیمان چند بازیگر برجسته بود که با آنها هم به توافق نرسیدیم. درنهایت کیومرث مرادی، بهزاد خلج را به من معرفی کرد، چون نمیخواستم برای این نقش ریسک کنم خیلی تردید داشتم اما در اولین جلسهای که او را دیدم مطمئن شدم که بهترین بازیگر برای این نقش است.
علاوهبر اینکه همه ویژگیهای موردنظرم در بهزاد خلج وجود داشت، باطن تربیتشده او نیز برای من بسیار مهم بود. یعنی مهم است که در نگاه کردن قاضی، عدالت وجود داشته باشد، یعنی همانقدر که بهسمت راستش نگاه کند، بهسمت چپش نیز نگاه کند، همانقدر که با دست راستش بازی میکند به دست چپش نیز اهمیت دهد، این مسائل خیلی مهم است و در ذهن مخاطب میماند. علاوهبراین مسائل اینکه قاضی باطن آرامی داشته باشد، مهم بود. در لحظه اولی که با بهزاد خلج تمرین کردم این ویژگیها را در او دیدم؛ البته ویژگیهای دیگر بعدها در تمرینها بهوجود آمد اما استعداد سرشار بهزاد خلج بود که توانست نقش را بهدرستی ایفا کند.
بهزاد خلج در مدل بازیگری ایران از خود تمی را ارائه داد که بسیار اهمیت دارد. او قاضی را بهسمت خود نکشید، بلکه خود را بهسمت قاضی بودن برد، خلج واقعا در ناخودآگاهش قاضی شد که برای من خیلی مهم بود، خیلی دوست داشتم که بازیگر، روحیه حماسی را در خود ایجاد کند و خلج در طول ساخت سریال، شاهنامه میخواند. او با خیلی از قضات رفتوآمد کرد و آنها را دید. بهزاد خلجی که میبینید کلاژی از قاضیهای بسیار است؛ نوع خندیدن، نگاه کردن و… او از قاضیهای مختلفی گرفته شده است. مخاطب آنقدر بهزاد خلج را دوست دارد که میتواند یکی از کلیدهای موفقیت سریال باشد.»
فضای سریال «آقای قاضی» تماما در دادگاه میگذرد، یک بازیگر ثابت دارد و دیگر بازیگران تئاتریاند و چهرههایشان کمتر شناخته شده است. موضوعات مطرحشده در دادگاه همه مرتبط با مشکلات مردم است و بازی خوب بازیگران باعث میشود که مشکلات و روش بررسی آنها نیز باورپذیر باشد. این یعنی خلاقیت با کمترین امکانات. در این سریال نیازی به تعویض لوکیشنهای مختلف، داخلی و خارجی نیست و همین امر هزینههای تولید را بهشدت میکاهد. بازیگران نیز غیر از خود آقای قاضی، تغییر میکنند و موضوعات نیز در جای خود اهمیت دارند. این خلاقیت اما شاید 42 قسمت در یک مکان ثابت و با یک شخصیت ثابت نتواند مخاطبی را به تغییر لوکیشن و قصههای دنبالهدار علاقه دارد جذب کند و او دنبال سریالی باشد که داستانیتر جلو برود و همین موارد آموزشی را با قصه و شخصیتپردازی عمیقتر برایش روایت کند. آقای قاضی همانقدر که در ابتدا جذاب و جدید است میتواند در ادامه با توجه به ثابت بودن فضا در حد یک نمایش رادیویی تقلیل یابد؛ نمایشی که فقط صداها و دیالوگها اصل مطلب را میرساند و نیازی به دیدن واکنشها و لوکیشنهای جدید نیست.
به قلم: سمانه استاد
منبع: روزنامه صبح نو