قصه های شهروندی درباره پرونده های قضایی/ یادداشتی بر سریال آقای قاضی

قصه های شهروندی درباره پرونده های قضایی/ یادداشتی بر سریال آقای قاضی

رضا صائمی، منتقد سینما و تلویزیون درباره سریال آقای قاضی برای خبرگزاری برنا نوشت:

آقای قاضی به نویسندگی سید مهدی حسینی و کارگردانی سجاد مهرگان است، مدتی است که از شبکه دو پخش می شود. شاید نتوان نامش را سریال به معنای متعارف و کلیشه ای گذاشت، یک مجموعه نمایشی تلویزیونی با رویکردی آموزشی است که تلاش می کند مخاطب را نسبت به مسائل حقوقی آشنا کند، گرچه از حیث ساختار سریال سازی، خود دست به آشنایی زدایی می زند. این البته، هم ویژگی دراماتیک آن است هم یک امتیاز. امتیاز به این معنا که دست روی مسئله ای گذاشته که یک نیاز اجتماعی ضروری در جامعه امروز است.

بسیاری از مردم نسبت به مسائل حقوقی در ارتباط با شغل یا حرفه خود آشنایی ندارند و همین به ایجاد دردسرهایی برای خودشان و دیگران تبدیل می شود. در واقع «آقای قاضی» سریال آموزشی برای شهروندان در حین حضور در مراجع حقوقی و قضایی ایران است که تماشای آن می تواند کمک کند که مخاطب از سر ناآگاهی، پایش به دادگاه و مراجع قضایی باز نشود یا اگر شد بدانند که باید چه کنند و چه نکنند. به عبارت دیگر رویکرد این مجموعه، نه سرگرمی که آگاهی است گرچه واجد کارکردهای سرگرم کننده هم است. چه بسا بتوان آن را از حیث دراماتیک در ذیل ژانر معمایی قرار دارد اما اینجا معما قرار است در خدمت توانمندسازی مخاطب یا مهارت آموزی حقوقی و قضایی قرار بگیرد تا گره گشایی، نه از قصه که از گرفتاری های مخاطب در صورت احتمالی انجام شود. مخاطبی که وقتی پای تماشای هر قسمت از این برنامه می نشیند با چند مورد از قوانین مدنی و مسائل حقوقی آشنا شده که ممکن است برخی از آنها حتی بازنمایی تجربه زیسته خودش هم باشد.

در هر قسمت از سریال، دو ماجرای کاملاً مجزا پخش می‌شود. در هر اپیزود دو فرد یا گروه شاکی و متشاکی (شکایت کیفری) یا خواهان و خوانده (شکایت حقوقی) وارد دادگاه می‌شوند و بعد از بیان مطالبشان قاضی، حکم را صادر می‌کند. موارد شکایت، موضوعات مختلفی مثل سرقت، ضرب و شتم، خیانت در امانت، آزار کلامی و امثال این‌ها را شامل می‌شود.

با توجه به این ساختار روایی می توان «آقای قاضی» را یک اثر نمایشی بینامتنی دانست که هم از یک سو واجد سویه های داستان پردازانه و قصه گو است و هم به مستند و شیوه بیانگرانه آن پهلو می زند. ظاهرا قصه های مطرح شده در این مجموعه از پرونده های واقعی اقتباس شده ولی حتی اگر این قصه ها برگرفته از پرونده های واقعی هم نباشد عین واقعیت است و هزاران پرونده مشابه به هر قصه ی این سریال در بایگانی دادگاه ها وجود دارد. بنابراین سریال آقای قاضی را باید اثری رئالیستی و واقع گرایانه دانست که صرفا به نمایش یا بازنمایی واقعیت دست نمی زند بلکه کارکردی آموزشی، آگاهی بخش و حتی پیشگیرانه دارد. تماشای آن می تواند ضمن ارتقاء دانش و اطلاعات حقوقی مخاطب، او را در برابر موقعیت های احتمالی جرم یا تخلف، مصون کند.

از منظر ساختار تولید و اجرایی هم مجموعه آقای قاضی، یک تجربه متفاوت است. به این معنا که یک بازیگر ثابت، با بازیگری بهزاد خلج، دارد که نقش قاضی را بازی می کند که قبلاً نیز در تئاتر، سینما و تلویزیون بازی‌های مختلفی از او دیده‌ایم و سایر بازیگران، که حدود سیصد نفر و همه بازیگر تئاتر هستند، برای اولین بار در قاب تلویزیون ظاهر می شوند. ضمن اینکه از یک گوینده ی متن و راوی هم استفاده شده که تورج مهرزادیان است.

شاید به نظر برسد که عدم حضور بازیگران چهره در این مجموعه، یک ضعف یا عامل دافعه برانگیز برای جذب مخاطب است اما باید توجه داشت که این مجموعه هم موضوع محور است و هم رویکرد آموزشی دارد نه نمایشی. به این معنا که قرار است در اینجا از عنصر درام و نمایش و روایت و ظرفیت های آن برای بیان برخی حقایق حقوقی و آشنایی مردم با آنها برای استفاده در زندگی واقعی استفاده شود لذا موضوع و مضمون آن اهمیت دارد و البته این موضوعات به دلیل ربطش با زندگی واقعی و گره خوردن با تجربه های زیسته و روزمره مخاطب، از جذابیت ماهوی برخوردار است و به واسطه تعلیقی که در ذات آن وجود دارد می تواند ذهن مخاطب را درگیر خود کرده و با قصه هایش همراه کند.

اگرچه این مجموعه، لوکیشن ثابت و واحدی دارد اما تنوع قصه ها و پرونده ها از یک سو و کشمکش و جدالی که در فضای دادگاه و محیط های قضایی وجود دارد از سوی دیگر، از ملال انگیز شدن آن جلوگیری می کند.

گرچه حضور بازیگران حرفه ای می توانست بر جذابیت آن بیفزاید اما باید به دو مولفه ساختاری این سریال توجه داشت. یکی اینکه قرار است همه قصه ها در یک لوکیشن و بیشتر مبتنی بر دیالوگ گویی روایت شود و این برای حضور یک بازیگر شناخته شده چندان جذابیت ندارد و از طرف دیگر به واسطه کارکردهای آموزشی سریال، تعداد زیادی پرونده و در واقع موضوع حقوقی قرار است در این مجموعه طرح شود که به تعداد زیادی بازیگر حرفه ای نیاز بود که هزینه تولید را خیلی بالا می برد. ضمن اینکه ممکن بود مخاطب به واسطه حضور بازیگران چهره، بیشتر جذب آنها و روند قصه شود تا مفاهیم و آموزه هایی که قرار است از طریق قصه به مخاطب منتقل شود. قرار است در این مجموعه مخاطب بیش از آنکه سرگرم شود بیاموزد بنابراین نباید حواسش به بازیگر و جنبه های دراماتیک آن جلب می شد. در اینجا قرار است مخاطب درباره مسائل حقوقی و قضایی چیزی بیاموزد؛ درباره مزاحمت تلفنی و تهدید، مخدوش کردن پلاک ماشین، درگیری بر سر جای پارک و منتقل نکردن سند مِلک به خریدار و مسائلی از این دست نه اینکه سرگرم قصه و شخصیت های آن شود. با این حال باید پذیرفت که یکی از ضعف های سریال، بازی ضعیف برخی از بازیگران آن است به ویژه در موقعیت های هیجانی و عاطفی که شاکی و متهم پرونده ها در برابر هم قرار می گیرند و واکنش نشان می دهند.

واقعیت این است که «آقای قاضی» را باید از حیث ساختار بصری و روایی، نوعی تله تئاتر دانست تا سریال تلویزیونی به معنای متعارف. سریالی که اولویت آن، آگاهی بخشی است نه سرگرم کنندگی. به عبارتی دیگر این مجموعه می خواهد مخاطب را از سردرگمی های حقوقی در زندگی واقعی نجات دهد نه اینکه او را سرگرم یک قصه به ماهو قصه کند. در نهایت از این قابلیت برخوردار است که به کاهش فشار پرونده‌های ورودی به قوه ی قضاییه کمک کرده و به مخاطب بیاموزد تا از طریق آشنایی با مسائل حقوقی در برابر گرفتاری های قضایی مصون شود.