«پرویز خان» داستان نوسازی فوتبال در دهه ۶۰ به دست پرویز دهداری است/ معمار امید، با دست‌های خالی

«پرویز خان» داستان نوسازی فوتبال در دهه ۶۰ به دست پرویز دهداری است/ معمار امید، با دست‌های خالی

چارسو فرهنگ، صفحه فرهنگی روزنامه فرهیختگان: اولین شماره ویژه‌نامه جشنواره چهل‌ و دوم فجر را با فیلم‌ سینمایی پرویز خان شروع می‌کنیم، نه‌فقط به خاطر کیفیت و اندازه این اثر که قضاوت در موردش به اقبال مخاطبان جشنواره باز می‌گردد و نظر منتقدان فیلم. نه به‌خاطر حس‌وحالی که فیلم برای مخاطب شکل می‌دهد بلکه بیشتر به‌خاطر موقعیتی است که فیلمساز سراغش رفته و کاراکترهای این فیلم با آن درگیر هستند. موقعیتی که شباهت‌هایی با امروز جامعه ایران دارد.

در برخورد اولی که مخاطب با فیلم پرویز خان دارد، قصه پرویز دهداری مربی تیم ملی فوتبال در میانه دهه ۶۰ است که زیر موشک باران تهران با یک تیم مستعفی فوتبال مواجه شد و با اتکا به اصول فوتبالی خودش از کوچه خاکی‌ها، بازیکنان فوتبال را به تیم ملی دعوت کرد. روزهایی که بازی تیم ملی در مقابل کویت، جنبه حیثیتی گرفته و فراتر از یک پدیده اجتماعی به مساله‌ای امنیتی، سیاسی و حتی نظامی بدل شده بود.

اینکه بازی ورزشی به دلیل گره‌خوردنش با لایه‌های زیرین یک جامعه، تبدیل به پدیده‌ای شود که فراتر از زمین فوتبال اثرگذار باشد، قصه تازه‌ای نیست و نمونه‌های مشابه در دنیا کم ندارد و سینمای جهان به سادگی از کنار این قصه‌ها عبور نمی‌کند. اما آن چیزی که وجه تشابه وضعیت پرویز دهداری در فیلم پرویز‌خان با جامعه امروز ایران است، تشدید وضعیت اختلاط در همه ساحت‌های اجتماعی سیاسی است که در برخی مواقع به تعارض با یکدیگر هم می‌رسند.

پرویز خان دهداری، نیلوفر امید را از دل مرداب یاس رویاند و این‌طور توانست به یک الگوی باشکوه از خودباوری تبدیل شود. شاید اگر کسی چنین قصه‌ای را در روزگار خودمان روایت می‌کرد به خوش‌باوری‌های رویاپردازانه متهم می‌شد اما علی ثقفی دستمان را گرفت و به ۳۷ سال پیش برد تا یادمان بیاورد که این چیزها نه افسانه، بلکه خاطره هستند و می‌توانستیم آن را در زمانه خودمان هم تجربه کنیم، اگر… .

جوان‌گرایی دهداری، دور شدن از پایتخت و میدان دادنش به نادیده‌گرفته‌شده‌های جنوب شهر یا شهرستان‌ها، التزام عملی او به اخلاق ملی تا آنجا که برای تیم ملی غرورش را می‌شکند و سراغ بازیکنانی می‌رود که به شکلی توهین‌آمیز ترکش کرده بودند، اخلاق‌مداری او تا آنجا که تحقیر فوتبالیست تیم رقیب را تاب نمی‌آورد و بازیکن خاطی خودش را از زمین بیرون می‌کشد و گردش‌های اخلاقی ستودنی او که باعث می‌شود برای نیل به منافع ملی، خودش را در برابر بچه‌های تیم بشکند و تاکتیک را عوض کند، همه چیزهایی هستند که در روزگار خود ما هم می‌توانند مابه‌ازا داشته باشند و البته قرار گرفتن در این مدارها جزء حسرت‌های روزگار ماست.