در دنیای امروز سینما و تلویزیون، جلوههای بصری (Visual Effects)، نقش بسیار مهمی در خلق تجربههای فراموشنشدنی برای مخاطبان دارند. این جلوهها نه تنها در فیلمهای تخیلی و اکشن، بلکه در آثار درام، مستند و حتی سریالهای تلویزیونی نیز مورد استفاده قرار میگیرند تا صحنههایی شگفتانگیز ولی واقعگرا خلق کنند. استفاده از جلوههای بصری به فیلمسازان کمک میکند تصاویری را ایجاد کنند که فراتر از محدودیتهای فیزیکی و بودجهای است، از مناظر تخیلی گرفته تا بازسازی فضاهای تاریخی و … . به این ترتیب، جلوههای بصری نه تنها ابزار فنی، بلکه یک عامل کلیدی برای بیان هنری و خلاقیت فیلمسازان به شمار میروند.
تاریخچه استفاده از جلوههای بصری در سینما به ابتدای قرن بیستم بازمیگردد. در این دوران، کارگردان فرانسوی ژرژ ملییس (Georges Méliès) به عنوان یکی از پیشگامان استفاده از جلوههای بصری در سینما شناخته شد. او که ابتدا یک شعبدهباز بود، به شکلی خلاقانه از تکنیکهای مختلفی برای ایجاد جلوههای بصری شگفتانگیز استفاده میکرد. اولین تجربههای او با اشتباهات تصادفی در دوربین آغاز شد، اما با گذشت زمان، این اشتباهات به تکنیکهای آگاهانهای برای خلق تصاویر خیالی تبدیل شدند.
ملییس در سال ۱۹۰۲ با فیلم صامت «سفر به ماه» (Le Voyage dans la Lune) قدم بزرگی در بهکارگیری جلوههای بصری برداشت. این فیلم ۱۴ دقیقهای که به عنوان یکی از اولین آثار علمی-تخیلی در سینما شناخته میشود، داستان سفر گروهی از دانشمندان به ماه را روایت میکند. در این فیلم، ملییس با استفاده از تکنیکهایی چون توقف و ادامه فیلمبرداری، اکسپوژر چندگانه (ترکیب چندین تصویر بر روی یک فریم) و استفاده از رنگآمیزی دستی، به خلق صحنههایی تخیلی و هیجانانگیز پرداخت. یکی از مشهورترین صحنههای فیلم، برخورد موشک با چشم ماه است که با خلاقیت بالا و جلوههای ابتدایی به تصویر کشیده شده است.
بعد از موفقیتهای ژرژ ملییس، فیلمسازان دیگری نیز شروع به استفاده از جلوههای بصری کردند. ادوین اس. پورتر (Edwin S. Porter) از دیگر پیشگامان این عرصه بود که در فیلم «سرقت بزرگ قطار» (The Great Train Robbery) در سال ۱۹۰۳ از تکنیکهای جدیدی مانند تدوین موازی و تعویض ناگهانی صحنه استفاده کرد. این تکنیکها هرچند به معنای جلوههای بصری به معنای امروزی نبودند، اما در ساخت تصاویری متفاوت و تاثیرگذار کمک میکردند.
در دهههای بعد، سینما با پیشرفتهای بیشتری روبهرو شد. فریتس لانگ در فیلم معروف «متروپلیس» (Metropolis) در سال ۱۹۲۷ از تکنیکهای جلوههای بصری شامل مینیاتور و ترکیب عکس استفاده کرد.
iمچنین در سال ۱۹۳۳، کینگ کونگ یکی از فیلمهای شاخص در این زمینه بود که از تکنیکهای انیمیشن استاپموشن (تصویرسازی فریمبهفریم) استفاده کرد. ویلیس اوبراین، هنرمند انیمیشن، با استفاده از عروسکهای متحرک و ترکیب تصاویر، توانست صحنههایی از مبارزات و حرکتهای واقعگرایانه کینگ کونگ را به نمایش بگذارد.
با ورود تکنولوژی کامپیوتری به صنعت سینما در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، جلوههای بصری وارد مرحلهای جدید شدند. فیلم جنگ ستارگان (Star Wars) در سال ۱۹۷۷، ساخته جورج لوکاس، یکی از اولین آثاری بود که از جلوههای کامپیوتری بهره برد.
در سال ۱۹۸۲، فیلم ترون (Tron) به عنوان یکی از نخستین فیلمهای هالیوودی که از جلوههای گرافیکی کامپیوتری استفاده کرد، تولید شد و با استفاده از این فناوری به نمایش دنیای دیجیتال و تخیلی پرداخت.
در دهههای بعد، پیشرفتهای گستردهای در تکنولوژی CGI صورت گرفت و فیلمهایی همچون پارک ژوراسیک (Jurassic Park) در سال ۱۹۹۳ و تایتانیک در سال ۱۹۹۷ با استفاده از این تکنولوژی، جلوههای بصری بینظیری را به نمایش گذاشتند. این فیلمها نه تنها موفق به خلق صحنههای هیجانانگیز و واقعگرایانه شدند، بلکه استانداردهای جدیدی در زمینه جلوههای بصری به وجود آوردند که تا امروز ادامه یافته است.
در صنعت سینما، جلوههای بصری یا Visual Effects (VFX) و جلوههای ویژه یاSpecial Effects (SFX)، دو مفهوم متفاوت اما مکمل یکدیگر هستند. جلوههای ویژه به فرآیندهایی گفته میشود که به صورت عملی و در هنگام فیلمبرداری انجام میشوند؛ مانند انفجارها، پرتاب اشیاء یا ایجاد جلوههای آتش و دود. اما جلوههای بصری، به فرآیندهایی اشاره دارد که در مرحله پستولید با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری به تصویر اضافه میشوند. برای مثال، اگر قرار باشد یک شخصیت تخیلی به صحنه اضافه شود، این کار معمولاً با VFX انجام میشود. به طور کلی، VFX و SFX در کنار هم برای خلق صحنههای واقعگرایانه و جذاب به کار میروند.
فیلم آواتار به کارگردانی جیمز کامرون، یکی از شاهکارهای سینمای مدرن در استفاده از جلوههای بصری است. در این فیلم، دنیایی به نام پاندورا با جزئیات بسیار زیاد و دقتی فوقالعاده به تصویر کشیده شده است. بسیاری از صحنههای این فیلم، از جمله موجودات و مناظر طبیعی، به طور کامل با تکنیکهای CGI ساخته شدهاند و به واقعنمایی در دنیای تخیلی فیلم کمک میکنند.
جلوههای ویژه (SFX) در محل فیلمبرداری و به صورت فیزیکی اجرا میشوند.
اجرای جلوههای بصری (VFX) در مرحله پستولید انجام میشود و با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری ساخته میشوند.
نکته: در سالهای اخیر بسیاری از سینماگران به این نتیجه رسیدهاند که باید از طراحان و مجریان جلوههای بصری در همان مرحله پیشتولید کمک و مشاوره بگیرند. در سینمای ایران، مثال بارز این مساله فیلم «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمیکیا است که مذاکرات و مشاورهها برای استفاده از جلوههای بصری در زمان نگارش فیلمنامه صورت گرفت.
این مساله باعث میشود که نویسنده، با علم به امکان محقق سازی تخیلات و ایدههای خلاقانهاش، خودسانسوری نکند و ایدهها و خلاقیتهای خودش را در فیلمنامه بروز و ظهور دهد.
جلوههای ویژه برای ایجاد انفجار، آتش، باران مصنوعی و تأثیرات فیزیکی به کار میروند.
جلوههای بصری برای خلق صحنههای تخیلی، اضافه کردن کاراکترهای دیجیتالی، و ترکیب محیطهای غیرواقعی با فیلم به کار میروند.
جلوههای ویژه از ابزارهای فیزیکی و مکانیکی مانند تلهها، انفجارهای کنترلشده و عروسکهای متحرک استفاده میکنند.
جلوههای بصری عمدتاً از تکنولوژیهای CGI، کامپوزیتینگ، و روتوسکوپی بهره میگیرند.
انتخاب بین جلوههای ویژه (SFX) و جلوههای بصری (VFX)، بیشتر به ماهیت فیلم، بستگی دارد. اگر فیلم به دنبال واقعنمایی بیشتر باشد و یا بودجه و امکانات کافی برای تولید صحنههای فیزیکی وجود داشته باشد، جلوههای ویژه میتواند گزینه مناسبی باشد. در مقابل، اگر فیلم دارای صحنههای تخیلی و غیرممکن یا نیازمند دقت و کنترل بالایی باشد، جلوههای بصری گزینه بهتری است.
در نهایت، ترکیب جلوههای ویژه و بصری معمولاً به ایجاد بهترین نتیجه منجر میشود، زیرا هر دو تکنیک نقاط قوت یکدیگر را تکمیل میکنند و تجربهای جذابتر و واقعگرایانهتر برای مخاطب فراهم میآورند.
در بسیاری از فیلمهای امروزی، از ترکیب جلوههای بصری و جلوههای ویژه استفاده میشود تا هم از واقعگرایی صحنهها کاسته نشود و هم امکان خلق صحنههای خارقالعاده فراهم شود.
کریستوفر نولان در این فیلم از ترکیب جلوههای ویژه عملی و جلوههای بصری دیجیتالی برای خلق صحنههای اکشن استفاده کرد. به عنوان مثال، صحنهای که کامیون واژگون میشود، با استفاده از جلوههای ویژه واقعی فیلمبرداری شد، در حالی که برخی از جزئیات پسزمینه و اصلاحات در مرحله پستولید و با جلوههای بصری تکمیل شد.
آزادی خلاقیت: VFX امکان ایجاد هر چیزی را که تخیل کارگردان به آن میرسد، فراهم میکند. از ساختن دنیای خیالی و موجودات غیرواقعی تا بازسازی فضاهای تاریخی و تغییر محیطهای موجود.
کنترل و دقت بالا: در جلوههای بصری، میتوان جزئیات را با دقت بالا در مرحله پستولید تنظیم کرد. به عنوان مثال، تغییر رنگ، نورپردازی، و افزودن جزئیات به صحنهها به راحتی امکانپذیر است.
امنیت: در صحنههایی که دارای خطرات فیزیکی هستند (مانند صحنههای جنگی یا پرواز)، VFX جایگزین امنتری است و نیازی به اجرای فیزیکی این صحنهها نیست.
جلوههای بصری گاهی به هزینههای بالای نرمافزار و نیروی کار نیاز دارند و ممکن است در صورت کیفیت پایین، حس مصنوعی به فیلم بدهند که میتواند از جذابیت صحنهها برای مخاطب بکاهد.
برای طراحی جلوههای بصری، مهمترین مبنای قابل اتکا، فیلمنامه هر فیلم است. فیلمنامه روش تبدیل محتوای فیلمنامه به تصویر را مشخص میکند. این که کدام بخشها به صورت واقعی و کدام بخشها با تکنیکهای جلوههای بصری باید تصویر شوند، را فیلمنامه تعیین مینماید.
براساس قصه و جزییات فیلمنامه، باید تعیین شود که هر کدام از عناصر قصه، چقدر قابل اجرا هستند و چه هزینهای دارند و چقدر زمان می برند. مثلا انفجار یک هواپیما یا کشتی یا هلیکوپتر، یا طراحی یک شهر، منطقی و قابل اجرا نیست؛ یا گاهی کیفیت اجرای یک مفهوم انتزاعی و غیرفیزیکی مثلا یک رویا، کابوس و … بسیار مهم است و به صورت واقعی قابل اجرا نیست. یکی از مثالهای بارز در سینما و تلویزیون ایران، سکانس کابوس مختار در سریال مختارنامه است که به صورت واقعی امکان پذیر نبوده و با جلوههای بصری طراحی شده است.
طراحی و اجرای جلوههای بصری شامل بخشهای زیر میشود:
در این مرحله، ایدهپردازی، خلق طرحهای مفهومی (Concept) و استوریبرد (Storyboard) اولیه انجام میشود. این مرحله به فیلمساز کمک میکند تا تجسم کاملی از آنچه میخواهد به تصویر بکشد داشته باشد.
در این مرحله، تیم جلوههای بصری با استفاده از تکنیکهای مدلسازی سهبعدی، ترکیب تصاویر و موشن کپچر (ضبط حرکت) به خلق جلوهها میپردازند. این مرحله نیازمند دقت و هماهنگی بین بخشهای مختلف است.
در این مرحله، جلوههای بصری تکمیل شده و با تصاویر فیلم ترکیب میشوند. تصحیح رنگ، نورپردازی و افزودن جزئیات نهایی نیز از کارهایی است که برای طبیعیتر کردن جلوهها انجام میشود.
در دنیای جلوههای بصری، نرمافزارهای متعددی برای طراحی، خلق و ویرایش جلوهها به کار میروند. این نرمافزارها از قابلیتهای پیشرفتهای برخوردارند که به هنرمندان و طراحان امکان میدهند تا جلوههایی پیچیده و واقعگرایانه خلق کنند. در ادامه، به برخی از مهمترین نرمافزارهای مورد استفاده در طراحی جلوههای بصری و ویژگیهای اصلی هر کدام میپردازیم:
Maya یکی از معروفترین نرمافزارهای سهبعدیسازی و انیمیشن در صنعت فیلمسازی و بازیسازی است که توسط شرکت Autodesk توسعه یافته است. این نرمافزار، امکانات گستردهای برای مدلسازی سهبعدی، متحرکسازی، شبیهسازی و رندر دارد و از ابزارهای کاربردی برای ایجاد کاراکترهای دیجیتالی و جلوههای پیچیده بهره میبرد.
ابزارهای قدرتمند مدلسازی سهبعدی و انیمیشنسازی
قابلیت ایجاد شبیهسازیهای پیچیده مانند آتش، دود و مایعات
پشتیبانی از پلاگینهای متنوع و قابلیت سفارشیسازی بالا
استفادههای معروف: از مایا در فیلمهایی مانند آواتار، هری پاتر و ارباب حلقهها برای خلق شخصیتهای دیجیتال و جلوههای بصری پیچیده استفاده شده است.
After Effects نرمافزار قدرتمندی از شرکت Adobe است که بهطور گسترده در پستولید فیلم، موشن گرافیک و جلوههای بصری به کار میرود. این نرمافزار امکانات و ابزارهای متنوعی برای ترکیب، ایجاد جلوههای دوبعدی، ویرایش و انیمیشنسازی دارد و یکی از انتخابهای محبوب برای ساخت جلوههای بصری در ویدئوهای تبلیغاتی و فیلمهای سینمایی است.
ابزارهای پیشرفته برای کامپوزیت و ترکیب چندین لایه تصویر
قابلیت انیمیشنسازی دوبعدی و ایجاد موشن گرافیک
ادغام آسان با دیگر نرمافزارهای ادوبی مانند پریمیر پرو
استفادههای معروف: از افتر افکتس در تولید صحنههای فیلمهایی مانند ماتریکس و جنگ ستارگان استفاده شده است، به ویژه برای ایجاد جلوههای لیزری و ترکیب لایهها.
Nuke، محصول شرکت Foundry، یک نرمافزار حرفهای برای کامپوزیتینگ و ترکیب تصاویر است که در پروژههای بزرگ سینمایی و تلویزیونی مورد استفاده قرار میگیرد. این نرمافزار به ویژه برای پروژههای VFX پیچیده کاربرد دارد و به خاطر امکانات بسیار قوی در ترکیب لایههای مختلف، اصلاح رنگ و شبیهسازی افکتها مشهور است.
قابلیتهای پیشرفته کامپوزیتینگ و ترکیب چندین لایه
ابزارهای حرفهای برای اصلاح رنگ و افزودن جزئیات به صحنهها
امکان کار با فایلهای حجیم و پیچیده
استفادههای معروف: از نیوک در فیلمهایی مانند آواتار، آلیس در سرزمین عجایب و انتقامجویان استفاده شده و نقش مهمی در ایجاد واقعگرایی در جلوههای بصری این فیلمها داشته است.
Blender یک نرمافزار متنباز و رایگان است که امکانات زیادی برای مدلسازی سهبعدی، انیمیشن، شبیهسازی و جلوههای بصری دارد. این نرمافزار با وجود رایگان بودن، ویژگیهایی مشابه نرمافزارهای گرانقیمت دارد و در پروژههای مستقل و همچنین برخی پروژههای سینمایی مورد استفاده قرار میگیرد.
ابزارهای پیشرفته برای مدلسازی، انیمیشن و جلوههای ویژه سهبعدی
قابلیت شبیهسازی آب، دود، پارچه و دیگر عناصر فیزیکی
جامعه کاربری بزرگ و پلاگینهای فراوان
استفادههای معروف: از بلندر در پروژههای مستقل و فیلمهای کوتاه مانند Big Buck Bunny استفاده شده و تواناییهای آن در خلق جلوههای بصری خلاقانه ثابت شده است.
Houdini، توسعه یافته توسط SideFX، یکی از نرمافزارهای تخصصی در ایجاد جلوههای بصری پیچیده و شبیهسازی فیزیکی است. این نرمافزار به خصوص در ساخت افکتهایی مانند آتش، آب، دود، و انفجار کاربرد دارد و به خاطر سیستم گرهی (Node-based) خود، انعطافپذیری و کنترل بیشتری به هنرمندان میدهد.
امکان طراحی و تغییر آسان جلوهها به واسطه سیستم گرهی نرم افزار
شبیهسازیهای بسیار دقیق و پیچیده شامل آتش، دود، آب و تخریب
پشتیبانی از ایجاد محیطهای واقعگرایانه و ترکیب تصاویر سهبعدی و دوبعدی
استفادههای معروف: از هودینی در فیلمهایی مانند هری پاتر، ترانسفورمرها و پری دریایی برای خلق صحنههای تخریب، جادو، و شبیهسازیهای پیچیده استفاده شده است.
Cinema 4D، محصول Maxon، نرمافزاری پرکاربرد در موشن گرافیک، طراحی سهبعدی و جلوههای بصری است. این نرمافزار به دلیل رابط کاربری سادهتر و سازگاری بالا با دیگر نرمافزارهای ویرایش ویدیویی، محبوبیت زیادی در بین طراحان ویدیو و انیمیشنسازان دارد.
قابلیتهای گسترده برای موشن گرافیک و انیمیشن سهبعدی
سازگاری بالا با نرمافزارهایی مانند After Effects
رابط کاربری آسان و مناسب برای هنرمندان تازهکار
استفادههای معروف: از سینما 4D بیشتر در تبلیغات و ویدیوهای موزیک استفاده میشود و همچنین در فیلمهایی مانند آواتار برای خلق برخی از جلوههای بصری مورد استفاده قرار گرفته است.
3D Max، یکی دیگر از نرمافزارهای قدرتمند و پرکاربرد در زمینه سهبعدیسازی و جلوههای بصری است که توسط Autodesk توسعه یافته است. این نرمافزار به خصوص در ساخت مدلهای سهبعدی، طراحی بازیهای ویدیویی، انیمیشنسازی و طراحی محیطی کاربرد دارد و در میان طراحان معماری و مهندسی نیز محبوبیت بالایی دارد. با وجود اینکه در سینما بهاندازه نرمافزارهایی مانند Maya و Houdini بهکار نمیرود، اما همچنان در بسیاری از پروژههای جلوههای بصری و انیمیشن مورد استفاده قرار میگیرد.
مدلسازی قدرتمند سهبعدی برای طراحی محیطها و سازهها
سیستم انیمیشنسازی برای طراحی اسکلتی و شبیهسازی حرکتی کاراکترها
رندرینگ پیشرفته تصاویر و انیمیشنها
سیستم شبیهسازی فیزیکی دینامیک، آب، آتش و برخورد اشیاء
پلاگینها و قابلیت سفارشیسازی
استفادههای معروف: 3D Max بیشتر در طراحی بازیهای ویدیویی و تبلیغات استفاده میشود، اما در فیلمهای
تبدیلشوندگان (Transformers) برای طراحی برخی از مدلهای مکانیکی و شبیهسازی اجزای رباتها و در فیلم آواتار: در برخی از مراحل اولیه طراحی صحنهها و مدلهای محیطی از این نرمافزار استفاده شده است.
جلوههای بصری در سینما بهطور کلی میتوانند در چند دسته مختلف طبقهبندی شوند. سه دسته مهم که بهویژه در تولید فیلمهای مدرن به کار میروند، شامل CGI (Computer-Generated Imagery)، پرده سبز (Green Screen) و موشن کپچر (Motion Capture) هستند. در ادامه به توضیح هر یک از این دستهها میپردازیم:
CGI به تصاویر و جلوههای بصری تولید شده به کمک نرمافزارهای کامپیوتری اشاره دارد. این تکنیک به هنرمندان اجازه میدهد تا مدلهای سهبعدی، شخصیتها، اشیاء و محیطهای دیجیتال را خلق کنند که معمولاً به تنهایی یا بهعنوان بخشی از صحنههای واقعی به کار میروند.
طراحی و مدلسازی: در CGI، هنرمندان میتوانند اشیاء و شخصیتهای واقعگرایانه و تخیلی را طراحی کنند. از نرمافزارهایی مانند Maya، 3ds Max و Blender برای این منظور استفاده میشود.
شبیهسازی و رندرینگ: CGI شامل شبیهسازی پدیدههای طبیعی مانند آب، آتش و دود است و در نهایت با استفاده از موتورهای رندر، به تصاویر نهایی تبدیل میشود.
CGI در بسیاری از فیلمهای بزرگ و موفق مورد استفاده قرار میگیرد. بهعنوان مثال، در فیلم آواتار، از CGI برای خلق موجودات، دنیای پاندورا و صحنههای اکشن استفاده شده است.
پرده سبز یا Blue Screen یا کروماکی، یک تکنیک فیلمبرداری است که در آن بازیگران در مقابل یک پرده سبز (یا آبی) فیلمبرداری میشوند. پس از آن، با استفاده از نرمافزارهای کامپوزیتینگ، پسزمینه سبز حذف میشود و میتوان تصاویر دیجیتال یا پسزمینههای دیگر را بهجای آن قرار داد.
حذف پسزمینه: پرده سبز امکان حذف ساده و کارآمد پسزمینههای غیرضروری را فراهم میکند.
ترکیب آسان: این تکنیک به کارگردانان اجازه میدهد تا محیطهای خیالی را بهراحتی با بازیگران ترکیب کنند.
پرده سبز در فیلمهای علمی-تخیلی و فانتزی بسیار متداول است. بهعنوان مثال، در ماتریکس و انتقامجویان، صحنههای اکشن و نبردها بهوسیله این تکنیک ساخته شدهاند تا جلوههای بصری خلاقانه و واقعگرایانهای ایجاد شود. در ایران در فیلم سرخپوست (1397) ساخته نیما جاویدی، بسیاری از صحنههای زندان، توسط پرده سبز بازآفرینی شده است.
موشن کپچر یا ضبط حرکت، تکنیکی است که در آن حرکات واقعی بازیگران با استفاده از حسگرها و دوربینهای مخصوص ثبت میشود و سپس به مدلهای دیجیتال منتقل میگردد. این تکنیک بهویژه برای خلق شخصیتهای دیجیتال و انیمیشنهای واقعگرایانه کاربرد دارد.
ضبط حرکات واقعی: موشن کپچر امکان ضبط حرکات طبیعی و دقیق بازیگران را فراهم میکند، که این حرکات میتوانند به کاراکترهای دیجیتال منتقل شوند.
جزئیات حرکتی: این تکنیک میتواند جزئیات حرکتی بسیار دقیقی را ثبت کند که در انیمیشنهای سنتی قابل دستیابی نیست.
موشن کپچر در فیلمهایی مانند هری پاتر (برای شخصیتهای دیجیتالی مانند دابی) استفاده شده است. این تکنیک به خلق کاراکترهای دیجیتال کمک میکند که حرکات و احساسات طبیعیتری دارند.
جلوههای دوبعدی شامل تغییر و اصلاحات انجام شده بر روی تصاویر مسطح هستند. در این نوع جلوهها، لایههای مختلف تصویر با هم ترکیب میشوند تا نتیجه نهایی به دست آید.
جلوههای دوبعدی برای ایجاد افکتهای نور، دود، جرقه و دیگر جلوههای سبکتر استفاده میشود.
در برخی از پروژهها، مانند فیلمهای علمی-تخیلی، از این تکنیک برای نمایش رابطهای دیجیتالی و جلوههای گرافیکی بهره میبرند.
در این نوع جلوهها، مدلها و کاراکترهای سهبعدی به کمک نرمافزارهایی مانند Maya، 3ds Max و Blender ساخته میشوند. این مدلهای سهبعدی میتوانند برای خلق دنیای غیرواقعی، شخصیتهای دیجیتال یا حیوانات و موجودات تخیلی به کار روند.
جلوههای بصری سهبعدی در خلق کاراکترهای دیجیتالی مانند دایناسورها در پارک ژوراسیک یا گالوم در ارباب حلقهها و در طراحی صحنههای پیچیده و غیرواقعی مانند فضاهای تخیلی در آواتار و جنگ ستارگان استفاده میشود.
کامپوزیتینگ، تکنیکی است که با استفاده از آن، چندین لایه تصویر یا ویدیو ترکیب میشوند تا صحنهای واحد ایجاد شود. این تکنیک در اصل به معنای همپوشانی تصاویر مختلف برای دستیابی به یک تصویر نهایی است.
کامپوزیتینگ در صحنههایی که باید عناصر دیجیتالی با بازیگران واقعی ترکیب شوند، مانند صحنههای پرواز و تخریب و
برای افزودن جزئیات به صحنههای پسزمینه و ایجاد جلوههای محیطی، مانند ترکیب بازیگران با محیطهای سبز و آبی (Green Screen و Blue Screen) استفاده میشود.
این نوع جلوهها به شبیهسازی اجسام فیزیکی مانند آب، آتش، دود، انفجار و تخریب میپردازند. این شبیهسازیها به کمک نرمافزارهای تخصصی مانند Houdini و Blender انجام میشود.
سیمولیشن در خلق صحنههای آتشسوزی، انفجارها و تخریب سازهها مانند صحنههای نبرد در انتقامجویان و شبیهسازی آب و مایعات در فیلمهایی مانند زندگی پی، مورد استفاده قرار میگیرد.
رندرینگ، فرایندی است که در آن مدلهای سهبعدی یا تصاویر دیجیتالی به تصویر نهایی با کیفیت و واقعگرایی بالا تبدیل میشوند. این تکنیک شامل استفاده از موتورهای رندر برای افزودن نورپردازی، سایهها، و جزئیات بصری است تا تصاویر واقعیتر و جذابتر شوند.
کاربردهای رندرینگ در فیلمهای انیمیشن و جلوههای بصری پیچیده برای خلق دنیای واقعیتر و جزئیات دقیقتر است، به عنوان مثال، در آواتار از رندرینگ پیچیده برای خلق صحنههای واقعگرایانه و مناظر زیبای سیاره پاندورا استفاده شد.
این نوع جلوهها برای تنظیم رنگ و تونالیتی صحنهها به کار میروند و به هماهنگی تصاویر و خلق احساسات مختلف در تماشاگر کمک میکنند.
از کاربردهای آن، تنظیم رنگهای سرد یا گرم برای خلق حس خاص در فیلم است. در فیلم ماتریکس از تصحیح رنگ برای خلق فضایی رازآلود و علمی-تخیلی استفاده شده است.
کار در زمینه جلوههای بصری (VFX) در سینما و تلویزیون با چالشهای متعددی همراه است. این چالشها میتوانند به جنبههای فنی، خلاقانه و مدیریتی مربوط شوند. در ادامه به بررسی چالشهای اصلی در این حوزه میپردازیم:
چالش: ایجاد جلوههای بصری با کیفیت بالا و واقعگرایانه یکی از بزرگترین چالشها است. تماشاگران انتظار دارند جلوهها طبیعی و قابلباور به نظر برسند.
راهحل: استفاده از نیروی انسانی متخصص و دقیق و بهرهگیری از تکنیکهای پیشرفته شبیهسازی، رندرینگ و کامپوزیتینگ و همچنین توجه به جزئیات در طراحی و انیمیشن میتواند به بهبود کیفیت کمک کند.
چالش: فرآیند تولید جلوههای بصری میتواند زمانبر باشد، به ویژه در پروژههای بزرگ و پیچیده. تأخیر در مراحل تولید میتواند تأثیر منفی بر روی برنامهریزی کلی پروژه داشته باشد.
راهحل: برنامهریزی دقیق و استفاده از تکنیکهای مدیریت پروژه میتواند به کاهش زمان تولید کمک کند. همچنین، تقسیم کار به مراحل کوچکتر و تیمهای تخصصی نیز مؤثر است.
چالش: هماهنگی میان تیمهای جلوههای بصری، کارگردانی، عکاسی و طراحی صحنه میتواند دشوار باشد. هر تیم نیاز به اطلاعات دقیقی از کار دیگران دارد.
راهحل: برقراری ارتباط موثر و استفاده از ابزارهای مشترک برای همکاری (مانند نرمافزارهای مدیریت پروژه و تبادل فایل) میتواند این چالش را کاهش دهد.
چالش: پروژههای سینمایی معمولاً بودجههای محدودی دارند و باید در محدودیتهای مالی جلوههای بصری مناسبی تولید کنند. افزایش هزینهها در تولید جلوهها میتواند تأثیر منفی بر کل پروژه داشته باشد.
راهحل: انتخاب تکنیکهای کارآمد و بهینه، و استفاده از نرمافزارهای مقرون به صرفه میتواند به کنترل هزینهها کمک کند.
چالش: صنعت جلوههای بصری به سرعت در حال پیشرفت است و تکنولوژیهای جدید دائماً در حال ظهور هستند. این موضوع نیاز به یادگیری مداوم و تطابق با تکنیکهای جدید را ایجاد میکند.
راهحل: آموزش مداوم و بهروز رسانی دانش تیمهای VFX از طریق کارگاهها، سمینارها و دورههای آنلاین میتواند به حفظ رقابتپذیری کمک کند.
چالش: تغییرات ناگهانی در فیلمنامه یا طراحی صحنه میتواند بر روی جلوههای بصری تأثیر بگذارد و باعث ایجاد دوبارهکاری شود.
راهحل: انعطافپذیری و قابلیت سازگاری با تغییرات از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از پروتوتایپها و تستهای اولیه نیز میتواند در این زمینه مفید باشد.
در سینمای ایران، جلوههای بصری بهتدریج جایگاه ویژهای پیدا کردهاند و برخی فیلمها و سریالها با استفاده از این تکنیکها توانستهاند توجه مخاطبان را جلب کنند. از جلوههای بصری در سینمای ایران به ویژه در آثار دفاع مقدس و فیلم ها و سریال های تاریخی بهره برداری شده است.
فیلم ملک سلیمان (1389) ساخته شهریار بحرانی، یکی از شاخص ترین آثار سینمای ایران در استفاده از فناوریهای پیشرفته CGI است. این فیلم از نخستین تجربههای حرفهای فیلمسازی دیجیتال در سینمای ایران بهشمار میرود.
از دیگر موارد، سکانس معروف اعدام در فیلم به وقت شام است که در آن از تکنیک کروماکی و دکورسازی دیجیتال یا Set Extension برای بازسازی صحنه استفاده شد. سکانس مسابقه کشتی در ورزشگاه در فیلم غلامرضا تختی (1397) ساخته بهرام توکلی نیز یکی دیگر از مثال های استفاده از جلوه های بصری برای تکثیر جمعیت روی سکوهاست.
در فیلم چ (1392) ساخته ابراهیم حاتمیکیا، برای بازسازی شهر پاوه در سال 1358، چیزی در حدود 800 متر دکورسازی انجام شد و مابقی صحنهها و نماهای لانگ شات شهر پاوه در سال 1358 با جلوههای بصری و دکورسازی دیجیتال، بازسازی شد. تمام صحنه درگیری در خیابان منتهی به خانه پاسداران در فیلم، به واسطه گسترش دکور دیجیتال یا Set Extension فیلمبرداری شده و صحنهها همه بازسازی شدهاند.
نکته: Set Extension یکی از تکنیکهای مهم در جلوههای بصری (VFX) است که به طور ویژه در فیلمسازی و تلویزیون برای گسترش و افزایش عمق صحنهها استفاده میشود. در این تکنیک، با استفاده از نرمافزارهای دیجیتال، دکور یا محیط صحنه را گسترش داده و جزئیات جدیدی را به آن اضافه میکنند. این کار به فیلمسازان کمک میکند تا فضایی بزرگتر و متنوعتر از آنچه که بهطور فیزیکی ساخته شده، ایجاد کنند. مشهورترین مثال بینالمللی این تکنیک، سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) است که برای ایجاد مناظر و مکانهای مختلف از Set Extension به طور گسترده استفاده شد، بهخصوص در صحنههایی که نیاز به ایجاد قلعهها یا مناظر طبیعی بزرگ داشته است.
به هر حال، استفاده از جلوههای بصری در سینمای ایران در حال رشد است و اگرچه مشکلاتی مانند هزینه های بالا، مشکل بهروزرسانی نرم افزارها و تجهیزات به واسطه تحریمها و … وجود دارد، اما با توجه به روندهای رو به رشد و نیاز به کیفیت بیشتر در تولید آثار سینمایی، میتوان انتظار داشت که جلوههای بصری در آیندهای نزدیک، جایگاه مهمتری در سینمای ایران پیدا کنند.
تحصیل و یادگیری جلوههای بصری (VFX) در ایران نیازمند برنامهریزی و انتخاب مسیر مناسب است. در ادامه به چند مرحله و منابعی که میتوانند به شما کمک کنند، اشاره میشود:
تحصیل در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی: به دنبال دانشگاهها و مؤسسات آموزشی معتبر در زمینه سینما، انیمیشن و هنرهای دیجیتال باشید. برخی از دانشگاههای معتبر در حوزه سینما و انیمیشن و رسانه ایران عبارتند از: دانشگاه صدا و سیما: دانشگاه هنر، دانشگاه سوره، دانشگاه هنر پارس، دانشگاه علمی کاربردی و … .
کلاسهای آموزشی و کارگاهها: شرکت در کارگاههای آموزشی که به طور خاص بر روی تکنیکهای جلوههای بصری تمرکز دارند و توسط اساتید مجرب، انجمنهای سینمایی یا مؤسسات خصوصی برگزار میشوند، میتواند مسیر شما را به سمت کسب تخصص در حوزه جلوههای بصری، هموار سازد.
آموزشهای آنلاین و ویدیوهای خودآموز: همچنین استفاده از دورههای آموزشی آنلاین در وبسایتهای معروف مثل Udemy، Coursera و LinkedIn Learning که شامل آموزشهای حرفهای در زمینه نرمافزارهای VFX، انیمیشن و طراحی دیجیتال هستند و پیگیری و بهرهگیری از ویدیوهای خودآموز و تخصصی نیز بسیار کارساز است.
هوش مصنوعی (AI) در حال حاضر تأثیر قابل توجهی بر بسیاری از حوزهها دارد و صنعت جلوههای بصری (VFX) نیز از این قاعده مستثنی نیست. در آینده، انتظار میرود که AI نقش مهمی در تحول و بهبود فرآیندهای تولید جلوههای بصری ایفا کند. برخی از تاثیرات هوش مصنوعی بر جلوههای بصری عبارتند از:
خودکارسازی فرآیندها: هوش مصنوعی میتواند فرآیندهای زمانبر مانند کامپوزیتینگ و شبیهسازی را خودکار کند. این کار به هنرمندان VFX این امکان را میدهد که زمان کمتری را صرف کارهای تکراری کنند و بر روی خلاقیت و نوآوری تمرکز بیشتری داشته باشند.
تحلیل و پیشبینی: AI میتواند به تحلیل دادههای بزرگ کمک کند و پیشبینی کند که کدام تکنیکها و جلوهها ممکن است در یک پروژه خاص مؤثرتر باشند.
تولید انیمیشنهای هوشمند: با استفاده از الگوریتمهای یادگیری عمیق، AI میتواند انیمیشنهای واقعگرایانهای تولید کند که حرکات و رفتارهای طبیعی را تقلید کنند. این تکنیک میتواند به ایجاد شخصیتهای دیجیتال جذابتر و متنوعتر کمک کند.
تولید محتوای خودکار: AI میتواند به طور خودکار صحنهها و محیطهای دیجیتالی جدیدی را ایجاد کند که میتواند بهعنوان پسزمینه یا جزئیات در فیلمها استفاده شود.
تکنیکهای یادگیری عمیق: AI میتواند برای بهبود کیفیت جلوههای بصری استفاده شود، بهطوریکه بتواند به شبیهسازی پدیدههای طبیعی (مانند آب، آتش، یا گرد و غبار) کمک کند و جزئیات بیشتری به آنها بیافزاید.
تحلیل و تصحیح تصاویر: AI میتواند به شناسایی و تصحیح اشکالات در تصاویر کمک کند، بهطوریکه کار هنرمندان را تسهیل کند و زمان لازم برای ویرایش را کاهش دهد.
واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR): AI میتواند به ایجاد تجربههای تعاملی و واقعگرایانه در AR و VR کمک کند. این امر به فیلمسازان این امکان را میدهد که داستانهای خود را به شکل نوینی روایت کنند و مخاطبان را به دنیای خود وارد کنند.
تجربههای سفارشی: AI میتواند به شخصیسازی تجربیات بصری کمک کند و به مخاطبان این امکان را بدهد که تجربههای منحصربهفردی را بر اساس سلیقههای شخصی خود داشته باشند.
تحلیل مخاطبان: AI میتواند به تحلیل رفتار مخاطبان و پیشبینی این که کدام جلوههای بصری ممکن است بیشتر مورد توجه قرار بگیرند، کمک کند. این اطلاعات میتواند به تولیدکنندگان در تصمیمگیری برای طراحی جلوههای بصری مؤثرتر کمک کند
در این مقاله به بررسی جلوههای بصری (VFX) در سینما و تلویزیون، تاریخچه، مزایا و معرفی برخی از انواع جلوههای بصری در سینما و تلویزیون، تفاوتهای جلوههای بصری و جلوههای ویژه با ذکر مثالهای مختلف پرداختیم. از راهکارهای مختلف آموختن جلوههای بصری در سینما گفتیم و به آینده جلوههای بصری مبتنی بر هوش مصنوعی اشاره کردیم.
به نظر میرسد، روند توسعه و پیشرفت جلوههای بصری در سینما همواره رو به رشد است و با ظهور تکنولوژیهای نو، سینما هر روز جلوهای تازه و نو برای شگفتزده کردن مخاطبان در آستین خواهد داشت.