میزانسن و دکوپاژ در فیلمسازی چیست و چه تفاوت‌هایی دارند؟

میزانسن و دکوپاژ در فیلمسازی چیست و چه تفاوت‌هایی دارند؟

به قلم: بیتا عامری

در این مقاله، هدف ما آشنایی شما با مفهوم دکوپاژ و بررسی انواع آن و روش‌های طراحی این ابزار کاربردی در سینما است. دکوپاژ به عنوان یکی از عناصر کلیدی در فرآیند تولید فیلم، نقش محوری در تحویل یک اثر هنری منسجم و مؤثر دارد. پس از آن، به تعریف میزانسن خواهیم پرداخت و اهمیت آن را در خلق فضای داستان و تأثیرگذاری بر تماشاگران بررسی خواهیم کرد.

در ادامه، به مقایسه تفاوت‌های دکوپاژ و میزانسن در سینما خواهیم پرداخت تا نشان دهیم هر یک از این عناصر چگونه بر جنبه‌های مختلف فیلم‌سازی تأثیر می‌گذارند و در کنار هم چگونه به بهبود کیفیت نهایی اثر کمک می‌کنند.

با ما همراه باشید تا به درک عمیق‌تری از این مفاهیم کلیدی در دنیای سینما برسیم و نقش آن‌ها را در خلق یک روایت بصری جذاب و مؤثر بررسی کنیم.

دکوپاژ: تعریف و انواع آن

برای آنکه بتوانید کارهای بزرگ و نشدنی را اجرا کنید باید آنها را به کارهای کوچک و قابل اجرا تبدیل کنید و این، یکی از اصلی‌ترین فعالیت‌های یک کارگردان در طول ساخت فیلم و قبل از اجرای آن می‌باشد که به آن دکوپاژ می‌گویند.

دکوپاژ در سینما به فرآیند برنامه‌ریزی و تقسیم یک فیلمنامه به صحنه‌ها و نماهای مختلف اطلاق می‌شود. این کار به کارگردان و تیم تولید کمک می‌کند تا بتوانند به‌طور مؤثر و سازمان‌یافته، فیلم را ساخته و از هدررفت زمان و هزینه جلوگیری کنند. دکوپاژ به معنای «خرد کردن» فیلم به بخش‌های کوچک‌تر و قابل مدیریت است.

فواید دکوپاژ در فیلمسازی

فواید دکوپاژ در فیلمسازی: کمک به مدیریت زمان

طراحی دکوپاژ منجر به جلوگیری از هدر رفتن پول و زمان در تولید فیلم می‌شود. کارگردان، هنگامی که یک فیلمنامه را انتخاب می‌کند، باید قبل از شروع پروژه، فیلمنامه را به‌صورت منظم برنامه‌ریزی کند تا بتواند به طور مؤثرتری آن را به تصویر بکشد و از فضای فیلمسازی نهایت استفاده را ببرد.

فرض کنید شما می‌خواهید در شهرک سینمایی غزالی، بخش‌هایی از فیلم را بسازید و مدت زمان محدودی برای استفاده از فضای شهر دارید؛ بنابراین باید بتوانید با برنامه‌ریزی، نهایت استفاده را برده و در طی 10 روز تمامی سکانس‌های مرتبط را در آن ضبط کنید تا نیاز نباشد برای ضبط صحنه‌های بعدی مجددا وارد شهرک غزالی شوید.

فواید دکوپاژ در فیلمسازی: مدیریت مالی پروژه

به‌عنوان مثال، اگر یک بازیگر مشهور و گران‌قیمت برای فیلم خود انتخاب کنید، باید به این نکته توجه کنید که هر دقیقه حضور او در فیلم برای شما هزینه‌بر است. اگر به‌طور مؤثر برنامه‌ریزی کنید و تنها چند روز معین با آن بازیگر کار کنید، هزینه‌های شما به میزان قابل‌توجهی کاهش خواهد یافت. دکوپاژ به کارگردان، این امکان را می‌دهد تا بتواند برآورد دقیقی از نیازها و هزینه‌های تولید فیلم داشته باشد.

فواید دکوپاژ در فیلمسازی: کاهش اشتباهات

دکوپاژ به کارگردان کمک می‌کند تا اشتباهات را به حداقل برساند. کارگردانی که دکوپاژ را به درستی نمی‌شناسد یا بدون دکوپاژ سر صحنه فیلمبرداری می‌رود، مانند رهبر ارکستری است که بدون بررسی قطعات موسیقی، در لحظه‌ی اجرا به یک ارکستر بزرگ ملحق می‌شود. در چنین موقعیتی، جایی برای اشتباه نیست، زیرا هر نوع اشتباهی در صحنه فیلمبرداری می‌تواند به هدر رفتن زمان و هزینه‌ها منجر شود و اعتبار کارگردان را تحت تأثیر قرار دهد.

انواع دکوپاژ

دکوپاژ صحنه‌ای (Scene Breakdown)

توضیحات: این نوع دکوپاژ، شامل تقسیم‌بندی کلی فیلمنامه به صحنه‌های مجزا است. هر صحنه شامل دیالوگ‌ها، مکان‌ها، شخصیت‌ها و رویدادهای مشخصی می‌باشد.

مثال: در یک فیلمنامه که دارای صحنه‌های مختلفی از یک مهمانی است، دکوپاژ صحنه‌ای می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

صحنه 1: ورود مهمانان به مهمانی

صحنه 2: گفت‌وگوی دو شخصیت در گوشه‌ای از مهمانی

صحنه 3: نمایی از اجرای موسیقی زنده

دکوپاژ نما (Shot Breakdown):

توضیحات: دکوپاژ نما به تقسیم هر صحنه به نماهای مختلف اکتفا می‌کند، که می‌تواند شامل اندازه نماها، زاویه دوربین و حرکت دوربین باشد.

مثال: از صحنه 1 مهمانی که در بالا اشاره شد، دکوپاژ نما می‌تواند شامل نماهای ذیل باشد:

نما 1: نمای باز (Wide Shot) از مهمانی به‌صورت کلی

نما 2: نمای میانه (Medium Shot) از دو شخصیت در حال گفت‌وگو

نما 3: نمای نزدیک (Close-Up) از چهره یکی از شخصیت‌ها در حین گفت‌وگو

دکوپاژ صوتی (Audio Breakdown)

توضیحات: در این نوع دکوپاژ، توجه به عناصر صوتی همچون دیالوگ‌ها، صدای پس‌زمینه و موسیقی مهم است.

مثال: در صحنه 2 از مثال قبلی، دکوپاژ صوتی می‌تواند شامل این موارد باشد:

1.صدای گفت‌وگوی شخصیت‌ها

2.صدای موسیقی پس‌زمینه که از دور شنیده می‌شود.

3.صدای خنده یا گفتگوهای دیگر مهمانان

مراحل و شیوه اجرای دکوپاژ

1.خواندن فیلمنامه:

در ابتدا، کارگردان و تیم تولید باید فیلمنامه را به دقت مطالعه کنند و به خصوصیات آن توجه داشته باشند.

2.شناسایی صحنه‌ها:

صحنه‌های مختلف را شناسایی کرده و آن‌ها را در یک جدول یا لیست قرار دهید. اطلاعات، می تواند مواردی مثل شماره صحنه، مکان، شخصیت‌ها و خلاصه‌ای از آنچه که در هر صحنه اتفاق می‌افتد را شامل شود.

3.تقسیم‌بندی نماها:

برای هر صحنه، تصمیم بگیرید که کدام نماها لازم است. این قدم شامل تعیین اندازه نماها (باز، میانه، نزدیک) و زاویه‌های دوربین است.

4.برنامه‌ریزی زمان و مکان:

مشخص کنید که هر صحنه در کجا و در چه زمان‌هایی فیلمبرداری خواهد شد. این برنامه‌ریزی می‌تواند به بهینه‌سازی زمان و هزینه کمک کند.

5.تهیه لیست وسایل و منابع:

برای هر صحنه و نما، وسایل، تجهیزات و منابع انسانی مورد نیاز را مشخص کنید. این کار به تیم کمک می‌کند تا در روز فیلمبرداری آماده باشند.

مثالی از اجرا و طراحی دکوپاژ

تاریخچه دکوپاژ در سینما

سال‌های اولیه سینما (اوایل 1900):

در اوایل ظهور سینما، فیلم‌ها عموماً کوتاه و ساده بودند. کارگردانان هنوز به توسعه دکوپاژ به شکل امروزی نپرداخته بودند و فیلم‌ها بیشتر شبیه به تئاتر بودند.

دهه 1920:

در این دوره، فیلم‌سازان فرانسوی مانند جرج ملی‌یس به رویکردهای خلاقانه‌تری در دکوپاژ پرداختند. آن‌ها از ادغام چند نما و تکنیک‌های خاص برای برقراری ارتباط با تماشاگران استفاده کردند.

دهه 1930:

با ظهور سینمای ناطق، دکوپاژ اهمیت بیشتری پیدا کرد. کارگردانانی مانند آلفرد هیچکاک، تکنیک‌های جدیدی را معرفی کردند و در دکوپاژ بار معنایی بیشتری به صحنه‌ها بخشیدند. یکی از مثال‌های معروف، استفاده هیچکاک از تکنیک دالی زوم، یعنی  زوم و عقب کشیدن همزمان دوربین و در نتیجه مخدوش کردن عمق تصویر و القای حس منگی و سرگیجه در فیلم مشهور «سرگیجه» است.

نمایی از پلکان معروف در فیلم سرگیجه، 1958، ساخته آلفرد هیچکاک
نمایی از پلکان معروف در فیلم سرگیجه، 1958، ساخته آلفرد هیچکاک

دهه 1960 و 1970:

کارگردانانی همچون فرنسیس فورد کاپولا و مارتین اسکورسیزی همواره در حال آزمایش و نوآوری در دکوپاژ بودند. آن‌ها ایده‌های جدیدی را برای جلب توجه تماشاگران و به تصویر کشیدن احساسات عمیق‌تر وارد فیلم‌ها کردند در این دهه دکوپاژ به یک علم و هنر تبدیل شد.

عصر دیجیتال (دهه 2000 به بعد):

با پیشرفت تکنولوژی، دکوپاژ به طور قابل توجهی تغییر کرد. فیلم‌سازان اکنون می‌توانند از نرم‌افزارهای پیشرفته و انیمیشن‌های کامپیوتری استفاده کنند تا دکوپاژهای پیچیده و خلاقانه‌تری بسازند. انتخاب‌های متنوعی از لحاظ نورپردازی و جلوه‌های ویژه وجود دارد که به جذابیت بصری فیلم‌ها اضافه می‌کند.

میزانسن در سینما به چه معناست؟

میزانسن، اصطلاحی است که در سینما و تئاتر به مجموعه عناصر بصری در یک صحنه اطلاق می‌شود.

 این عناصر شامل ترکیب‌بندی، نور، رنگ، دکوپاژ، حرکات بازیگران و طراحی صحنه می‌باشد. میزانسن به کارگردان و هنرمندان کمک می‌کند تا احساسات، محیط و مفهوم داستان را به‌صورت بصری منتقل کنند.

میزانسن در واقعیت، کاری بود که کارگردانان تئاتر پیش از ظهور دوربین، انجام می دادند تا بتوانند صحنه را مدیریت کنند یعنی بتوانند بر دکور تئاتر، لوازمی که در طراحی تئاتر استفاده شده، گریم بازیگر، لباس بازیگر، حرکت بازیگر، دیالوگ‌هایی که بین شخصیت‌ها رد و بدل می شوند، کنترل داشته باشد؛ اما با ظهور دوربین، عوامل دیگری باید در کنترل کارگردان قرار می‌گرفت که عبارتند از: محل استقرار و زاویه فیلم برداری، حرکت دوربین، مدت زمان پلان، تعداد پلان‌ها ، اندازه پلان (نما): فاصله دوربین تا سوژه، لنز: نحوه تنظیم لنز و زاویه و ارتفاع دوربین، که همه این موارد، تحت عنوان دکوپاژ تعریف می‌شود.

انواع میزانسن در سینما

میزانسن می‌تواند به چندین جنبه تقسیم شود:

میزانسن فضایی (Spatial Mise-en-scène):

شامل چگونگی قرارگیری عناصر در صحنه، فاصله بین شخصیت‌ها و اشیاء و ترکیب‌بندی کلی فضای صحنه است.

مثال: در یک فیلم، برای تداعی فضای تنگ، نزدیک بودن شخصیت‌ها به یکدیگر می‌تواند احساس تنش را نشان دهد.

نمونه ای از میزانسن فضایی در نمایی از اپیزود نبرد حرامزادگان در سریال Game of Thrones
نمونه ای از میزانسن فضایی در نمایی از اپیزود نبرد حرامزادگان در سریال Game of Thrones

میزانسن زمانی (Temporal Mise-en-scène):

به نحوه‌ مدیریت زمان و روایات در یک صحنه مربوط می‌شود. این شامل استفاده از نورپردازی، ریتم حرکت و سرعت کات‌ها است.

مثال: صحنه‌ای که در آن زمان به‌سرعت می‌گذرد، ممکن است با حرکات سریع دوربین و کات‌های سریع طراحی شود. درباره میزانسن زمانی می توان به سکانسی از فیلم راکی 1، با بازی سیلوستر استالونه، ساخته 1976 اشاره کرد که در این فیلم، مونتاژ تمرینات راکی با کات‌های تند و پرشمار، گذشت روزها و پیشرفت او را نشان می‌دهد و حس پویایی و تلاش بی‌وقفه را منتقل می‌کند.

میزانسن زمانی در فیلم راکی، 1976
نمونه‌ای از میزانسن زمانی در فیلم راکی، 1976

میزانسن حضوری (Physical Mise-en-scène):

مرتبط با کاراکترها و حرکات آن‌ها در صحنه است. این شامل نحوه‌ تعامل شخصیت‌ها، حرکات بدنی و چهره‌ها است.

مثال: زاویه قرارگیری دوربین، می تواند حس شخصیت و وضعیت او را تداعی کند. مثلا در نمای زیر از فیلم «از گوربرگشته» (The Revenant, 2015)، زاویه دوربین، تنهایی و حس مبارزه‌جویی بازیگر را در دل طبیعت و سرما تداعی می‌کند.

نمونه ای از میزانسن حضوری در فیلم the Revenant, 2015
نمونه ای از میزانسن حضوری در فیلم the Revenant, 2015

میزانسن نورپردازی (Lighting Mise-en-scène):

به نوع نور و سایه‌ها در صحنه مربوط می‌شود. نورپردازی می‌تواند تأثیر زیادی بر احساس و حال و هوای صحنه داشته باشد.

مثال: نور ملایم و گرم به ایجاد احساس صمیمیت، اشاره دارد و نور سخت و سرد می‌تواند فضا را تنش‌زا کند. یکی از مثال‌های معروف، استفاده از نور تیره و زرد در فیلم هفت (Seven,1995)، ساخته دیوید فینچر است که نوع میزانسن و نورپردازی آن، تداعی‌کننده حس ناامنی، ترس و اضطراب است.

نمایی از میزانسن نورپردازی سرد در فیلم Seven، ساخته دیوید فینچر
نمایی از میزانسن نورپردازی سرد در فیلم Seven، ساخته دیوید فینچر

میزانسن دکور و طراحی صحنه (Set Design Mise-en-scène):

به عناصر فیزیکی و طراحی دکوراسیون صحنه اشاره دارد. این شامل رنگ‌ها، اشیاء و جزئیات محیط است.

مثال: استفاده از رنگ‌های تیره در طراحی دکور می‌تواند حس غم و اندوه را منتقل کند. دکور و رنگ‌های تیره در فیلم هملت 1990، ساخته فرانکو زفیرلی با بازی مل گیبسن، مثالی از میزانسن دکور و طراحی صحنه برای القای حس اندوه است.

نمونه‌‌ای از میزانسن دکور و رنگ‌های تیره در فیلم Hamlet 1990
نمونه‌‌ای از میزانسن دکور و رنگ‌های تیره در فیلم Hamlet 1990
  1. میزانسن لباس و آرایش (Costume and Makeup Mise-en-scène):

شامل طراحی لباس و آرایش کاراکترهاست. این عناصر می‌توانند اطلاعات زیادی درباره شخصیت‌ها و پس‌زمینه آن‌ها منتقل کنند.

مثال: شخصیت‌های تاریخی ممکن است لباس‌ها و آرایش‌هایی داشته باشند که به آن دوران مربوط می‌شود. مثالی از میزانسن خاص لباس و میکاپ، فیلم ماری ملکه اسکاتلند، 2018 (Mary Queen of Scots) است که از طراحی لباس‌ها و میکاپ خاص برای بازیگران با توجه به مقطع زمانی روایت فیلم، یعنی قرن شانزدهم میلادی، استفاده شده است.

مارگو رابی در نمایی از فیلم Mary Queen of Scots (2018)
مارگو رابی در نمایی از فیلم Mary Queen of Scots (2018)

تفاوت دکوپاژ و میزانسن

میزانسن به ترکیب، چیدمان و حرکت بازیگران و اشیاء در صحنه اشاره دارد و شامل انتخاب مکان، حرکات و واکنش‌های بازیگران، و نحوه تعامل آن‌ها با محیط است. هدف میزانسن ایجاد حس و فضا، تأکید بر احساسات و شخصیت‌ها و تأثیرگذاری بر تماشاگر از طریق بصری و حرکتی است. عوامل میزانسن شامل نورپردازی، رنگ، لباس، دکور، و فضای صحنه نیز هستند.

اما همانطور که پیش تر اشاره شد دکوپاژ به روند تقسیم‌بندی صحنه‌ها و برنامه‌ریزی برای فیلم‌برداری یا اجرای هر قسمت اشاره دارد و شامل نحوه‌ی برش صحنه‌ها، نماها و ترتیب آن‌ها در روایت داستان است. هدف دکوپاژ ایجاد ریتم، کشش داستانی و تأثیرگذاری بر تماشاگر از طریق نوع و ترتیب نماها و صحنه‌هاست. عوامل دکوپاژ شامل نوع دوربین، زاویه‌ی فیلم‌برداری، و طول کلی هر نما هستند.

اجازه بدهید با مثالی تفاوت این دو مفهوم را بهتر توضیح دهیم.

فرض کنید می خواهید بخشی از فیلم را در جنگل فیلم برداری کنید.

دکوپاژ جنگل

طرح کلی جنگل: ابتدا باید تصمیم بگیریم که جنگل دارای چه ویژگی‌های عمومی باشد. آیا جنگل انبوه و تاریک است یا روشن و باز؟ آیا تنوع زیستی بالایی دارد یا به نوع خاصی از درختان و گیاهان محدود می‌شود؟

انتخاب زمان: تصمیم می‌گیریم که جنگل در چه زمانی از روز به تصویر کشیده شود. آیا در صبح با نور ملایم و مه است یا در عصر با نور طلایی خورشید؟

زاویه‌ و نماها:

نماهای باز: نمایش بخش‌های وسیع جنگل برای نشان دادن تنوع و زیبایی آن.

نماهای نزدیک: تمرکز بر جزئیات، مانند برگ‌ها، گل‌ها و حیات وحش.

حرکت دوربین: ایجاد حرکات آرام دوربین، مانند حرکت از پایین به بالا، تا بلندی درختان و سایه‌ آن‌ها به طور طبیعی نمایش داده شود.

ترتیب صحنه‌ها: نحوه نمایش ورودی به جنگل، کشف و اکتشافات در آن و تجربه‌های مختلفی که موجودات زنده از این جنگل دارند.

میزانسن جنگل

چیدمان عناصر:

درختان و بوته‌ها: نحوه قرارگیری درختان به گونه‌ای که عمق و بعد سوم به صحنه افزوده شود. قوانین ترکیب‌بندی (قانون سوم، تقارن، و…) را رعایت می‌کنیم.

حیات وحش: قرار دادن جانوران (پرندگان، پستانداران و حشرات) در مکان‌های مناسب و با توجه به تعاملاتشان، مانند پرواز پرندگان در بالا و خزیدن آهوها یا خرگوش‌ها در زیر درختان.

نورپردازی:

نور طبیعی: استفاده از نور طبیعی خورشید برای خلق سایه‌ها و نقاط روشن، تا حس آرامش یا رازآلود بودن جنگل را تقویت کند.

نورپردازی فضایی: استفاده از افکت‌های نوری برای نشان دادن تأثیرات مختلف، مانند نور باران، نور خورشید که از میان درختان می‌تابد یا نور ماه در شب.

جزئیات بصری:

رنگ‌ها: استفاده از رنگ‌های متنوع در گل‌ها، میوه‌ها و سایر جزییات که حس زنده بودن جنگل را به تماشاگر منتقل کند.

عناصر متحرک: مشاهده تعاملات بین اشیا، مانند وزش باد در شاخه‌ها یا حرکت حیوانات، که احساس زندگی و پویایی به صحنه می‌بخشد.

احساس و بیان:

هارمونی و تطابق: اطمینان از اینکه تمامی عناصر در جنگل با یکدیگر هماهنگ باشند و احساس کلی طبیعی و دلنشین را ایجاد کنند، تا تماشاگران احساس کنند که در قلب جنگل هستند.

در نهایت، طراحی دکوپاژ و میزانسن جنگل به ما کمک می‌کند تا جایی واقعی و زنده خلق کنیم که تماشاگران را به اعماق طبیعت ببرد و احساساتی مانند آرامش، شگفتی و احترام به طبیعت را در آنها برانگیزد. این جنگل نه تنها مکانی طبیعی خواهد بود، بلکه تجربه‌ای عمیق از زندگی، تعاملات و زیبایی‌های زمین القا خواهد کرد.

نتیجه‌گیری

دکوپاژ، یک ابزار کلیدی در فرآیند تولید فیلم است که به کارگردان و تیم تولید، این امکان را می‌دهد تا با برنامه‌ریزی دقیق و تقسیم‌بندی منظم، یک اثر هنری باکیفیت را به تصویر بکشند. با استفاده از انواع دکوپاژ و اجرای صحیح آن، می‌توانید به بهبود کارایی و اثرگذاری نهایی فیلمتان کمک کنید.

از سوی دیگر، میزانسن به ترکیب، چیدمان و حرکت بازیگران و اشیاء در صحنه اشاره دارد و یکی از مهم‌ترین عناصر در خلق حس و فضای داستان است. میزانسن با تأکید بر احساسات و شخصیت‌ها، تأثیر مستقیمی بر وضوح و جذابیت بصری اثر دارد. بنابراین، در کنار دکوپاژ، میزانسن نیز نقش مهمی در شکل‌گیری یک تجربه‌ی سینمایی مؤثر و ماندگار دارد. توجه به هر دو عنصر می‌تواند به ارتقای کیفیت نهایی فیلم کمک کند و برای تماشاگران تجربه‌ای غنی و جذاب به ارمغان بیاورد.

برچسب: