فیلمنامه چیست و فیلمنامه نویس کیست؟

فیلمنامه چیست و فیلمنامه نویس کیست؟

اگه برای شما هم این سوال پیش آمده که فیلمنامه چیست و چه فرقی با نمایشنامه یا رمان و…. دارد، باید بدانید که این، یک سوال پرتکرار است و خیلی از دوستداران عمومی هنر و ادبیات هم مثل شما این سوال را دارند. من موقعی که نوجوان بودم این سوال برایم پیش آمد، وقتی تعریف های کوتاه از انواع قالب های داستانی را می دیدم سوالم این بود که آیا واقعا فیلمنامه یک نوع متفاوت هست؟ یعنی واقعا یک رمان نویس خوب نمی تواند به راحتی رمانش را تبدیل به فیلمنامه کند؟ بعدها که بیشتر وارد کار رسانه ای شدم و سینما و تئاتر را بهتر درک کردم، به پاسخ این سوال ها و فهم هرچه بیشتر فیلمنامه و کار فیلمنامه نویس رسیدم. اگر شما هم سوالاتی شبیه این دارید و یا اینکه می خواهید از مراحل مختلف نوشتن فیلمنامه و کار فیلمنامه نویس سر در بیاورید در این متن کوتاه و ساده، با ما همراه باشید.

ضرورت فیلمنامه نویسی چیست؟

فیلمنامه، اساسا برای اجرا جلوی دوربین نوشته می شود و دقیقا به خاطر همین کاربرد، مورد توجه قرار می گیرد، برخلاف سایر انواع ادبی که ذات ادبی اثر هم مورد توجه و تحسین است. داستان نویسی، قدمتی به طول تاریخ دارد و حماسه ها و قصه های فراوانی از چند هزار سال پیش باقی مانده است. حتی نمایشنامه نویسی هم به چند سده قبل از میلاد و زمانی که یونانیان، تئاتر را به اوج اهمیت و زیبایی اش رساندند، برمی گردد، اما فیلم نامه قدمتش به زحمت، به یک قرن می رسد. در آغاز سینما و در زمان فیلم های صامت، فیلمنامه ها معمولا در چند پاراگراف یا چند صفحه خلاصه می شدند و هنگام فیلم برداری، کارهای بداهه و از قبل تعیین نشده در فیلم، نقش مهمی را ایفا می کرد. با آمدن دیالوگ و با پیشرفته تر شدن فیلمسازی در دهه سی و چهل میلادی، فیلمنامه ها به جزئیات بیشتری می پرداختند و دیالوگ ها بخش اعظم فیلمنامه را شامل می شدند. در دهه های پایانی قرن بیستم نیز فیلمنامه ها به قدری دقیق و جزئی شدند که گاه زاویه ی دوربین و طراحی و صحنه و …. را هم به تصویر می کشیدند تا فیلم با دقت هرچه بیشتر اجرا و ضبط شود.

تفاوت های اساسی فیلمنامه با سایر قالب ها در چیست؟

در داستان نویسی به طور عام، دست نویسنده، باز است تا هر چیزی را که با واژگان قابل انتقال است روی کاغذ بیاورد اما در فیلمنامه نویسی باید قابلیت به تصویر کشیده شدن مورد توجه قرار گیرد. مثلا می تواند در یک نوشته طولانی، قهرمان را این گونه توصیف کند: «قهرمان (آیدا) از خواب برخاست، به اتفاقات دیشب فکر کرد و سپس در وجود خدا و شیطان تردید کرد و احساس غریبی نسبت به جهان پیدا کرد. حزن و اندوه جهان در افق پیش چشمش همچون حسرتی بی پایان تصویر می شد. آهی از درونش برمی خواست و قبل از رسیدن به گلو خفه می شد و … .»

حال تصور کنید چنین چیزی را بخواهیم به تصویر بکشیم. مشخص است که بدون تغییر اساسی آن، نمی توانیم حتی یک سطر از متن را به بیننده منتقل کنیم. در واقع در فیلمنامه نویسی، ما مجبوریم عمیق ترین احساسات انسانی را هم به گونه ای بنویسیم که قابل تصویربرداری باشد.

در مثال بالا، آهی که از درون کشیده می شود یا شک در وجود خداوند و شیطان، قابل تصویربرداری نیست. در نتیجه مجبور می شویم که آه را حتی با کمترین تغییرات در دهان و صورت هم که شده به صورت بیرونی تصویر کنیم و یا شک در وجود خدا یا شیطان را به دیالوگی تبدیل کنیم که شخص با خودش یا دیگری می گوید. خاطرات دیشب را که که قهرمان به آنها فکر می کند به صورت فلش بک به تصویر بکشیم و غم و غصه را به چهره و نور و صحنه گره بزنیم.

پس مهم ترین تفاوت فیلمنامه با داستان نویسی، این است که فیلمنامه دقیقا برای اجرا جلوی دوربین و با زمان و مکان مشخص و جزیی نوشته می شود.

حالا ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که پس تفاوت با نمایشنامه چه می شود؟

نمایشنامه نیز مانند فیلمنامه برای اجرا نوشته می شود و نوشته باید قابلیت به تصویر کشیده شدن روی صحنه را داشته باشد. فیلمنامه با نمایشنامه، تفاوت های زیادی دارد که در کتاب های تخصصی در ده ها مورد نوشته شده است اما اگر بخواهم مهم ترین تفاوت فیلمنامه با نمایشنامه را در یک مثال ساده برای شما توضیح دهم یک صحنه از یک داستان را برای شما توصیف می کنم:

فرض کنید یک نویسنده دارد صحنه یک قتل را توصیف می کند. نمایشنامه نویس این گونه می نویسد: «حسین شمشیر در دست وارد می شود و شمشیر را در سینه دشمنش فرو می کند» دقت کنید که در اینجا منظور از وارد شدن، ورود به صحنه است. صحنه ای که مانند یک مربع است که سه ضلع آن را صحنه تشکیل می دهد و در ضلع چهارم، تماشاگران به تماشا نشسته اند.

حالا اگر فیلمنامه نویس بخواهد چنین صحنه ای را ترسیم کند چگونه این کار را انجام می دهد؟ فیلمنامه نویس این صحنه را این گونه می نویسد: «حسین زخم های ریزی روی صورت دارد. دوربین عقب کشیده می شود و شمشیر در دست حسین، آشکار می شود. در نمای بعد، دست دشمن نشان داده می شود که با شمشیرش که بر زمین افتاده فاصله چندانی ندارد. حسین جلو می آید در حالی که سرعت قدم هایش را زیاد می کند. و … .»

همان طور که می بینید چون فیلمنامه بر اساس فیلمبرداری با دوربین نوشته می شود هیچ محدودیتی ندارد. گاه قهرمان را از دور، گاهی نزدیک، گاهی از بالا و گاهی از پایین توصیف می کند. در واقع نوشتن بر اساس فیلمبرداری دوربین، مانند این است که چشم مخاطب از بدنش جدا شده و در لحظه می تواند هر زاویه ای از داستان را ببیند. می تواند به گذشته برود، دور یک صحنه تصادف چرخ بزند و بالا برود، و…. . اما در نمایشنامه، مخاطب نشسته است و فقط می تواند شاهد صحنه سه بعدی باشد.

حالا با مشخص شدن ویژگی های اساسی فیلمنامه می توانیم به این دو سوال که فیلمنامه چیست؟ و فیلمنامه نویس چه کار می کند؟ پاسخ دهیم.

فیلمنامه چیست؟ فیلمنامه نویس چه کار می کند؟

فیلمنامه، نوعی روایت است که در آن، حرکات، کنش ها و گفتگوی شخصیت ها به جهت اجرا جلوی دوربین نوشته می شود. این تعریف کلی فیلمنامه در کتاب های تخصصی است. فیلمنامه نویس نیز طبق تعریف رسمی، کسی است که طرح یک داستان را با قالبی خاص به فیلمنامه تبدیل می کند. اگر خودش طراح و ایده پرداز داستان باشد اصطلاحا فیلمنامه غیر اقتباسی یا اوریجینال نوشته است و اگر داستان فیلمنامه از یک رمان یا داستان معروف گرفته شده باشد اصطلاحا به آن فیلمنامه نویسی اقتباسی گفته می شود.
این تعریف رسمی از فیلمنامه و فیلمنامه نویس اگر بدون توضیح، رها شود شاید چندان به درد شما نخورد. به همین خاطر سعی می کنم کار فیلمنامه نویس را برای نوشتن فیلمنامه، از آغاز تا انتها به صورت خلاصه توضیح دهم.

فیلمنامه از ایده تا پایان چگونه شکل می گیرد؟

ایده اولیه فیلمنامه

اولین مرحله نوشتن یک فیلمنامه، داشتن ایده است. ایده ها در زیستن آدم ها شکل می گیرند. برای مثال ممکن است در زندگی شما یا اطرافیانتان، یک ماجرای مثلث عشقی پیش آمده باشد که عمیقا این ایده را دریافته باشید. گاهی هم یک کتاب یا حتی یک ماجرای جزئی، شما را به نوشتن داستان مثلث عشقی علاقه مند کند. (مثلث عشقی، یک داستان کاملا کلیشه ای است و صرفا جهت تصویرسازی مراحل فیلمنامه آورده می شود وگرنه شما باید ایده ای نو یا پرداختی نو از یک ایدهی قدیمی داشته باشید تا فیلمنامه شما جذاب شود.)

طرح فیلمنامه

شما در این مرحله باید داستان را دراماتیزه کنید، یعنی مراحل شروع تا پایان داستان را به گونه ای بنویسید که مخاطب را جذب داستان کند. درام مهم ترین عنصر فیلمنامه محسوب می شود و بدون آن نمی توان نام نوشته را فیلمنامه گذاشت. در مثال مثلث عشقی، شما باید داستان را به گونه ای بنویسید که قهرمان یا همان شخصیت اول داشته باشید و در کنش ها و واکنش های کلی داستان، قهرمان و سایر شخصیت ها را به سوی پایان داستان خود هدایت کنید.

برای مثال، شخصیت اول شما زنی عاشق است که متوجه می شود معشوقش اخیرا زنی دیگر را دوست دارد و می خواهد به مرد نشان دهد که زن تازه وارد، یک اغواگر است. شما می بایست طرح کلی داستان را به گونه ای بپردازید که زن عاشق، دچار مانع یا گره می شود (گره در این مثال، همان رابطه معشوق با زن اغواگر است). در مرحله بعد زن عاشق تلاش می کند که گره را باز کند (زن اغواگر را رسوا کند یا به نقشه های او پی ببرد) و در مرحله نهایی موفق به انجام این کار می شود (به معشوق خود تفاوت عشق خود با هوس زن اغواگر را نشان می دهد.)

طرح فیلمنامه مانند ویترین فیلمنامه شماست چرا که شما اگر بخواهید کار خود را به کارگردان یا هر نهاد رسمی ارائه دهید ناچار می بایست طرح خود که خلاصه فیلمنامه است را ارائه کنید و اگر طرح تان ضعیف باشد کسی به فیلمنامه کامل شما توجه نخواهد کرد.

شروع نگارش فیلمنامه

بعد از نوشتن طرح فیلمنامه باید برای خودتان واضح شده باشد که می خواهید داستانتان را به طور کلی چگونه بنویسید. حالا وقت آن است که خرده پیرنگ ها را هم وارد داستان کنید. اگر داستان کلی فیلمنامه را مانند یک ساختمان تازه ساخت در نظر بگیریم خرده پیرنگ ها مانند وسایل جزئی و ضروری ساختمان هستند که بدون آنها ساختمان کلی، ناقص است. در مثال مثلث عشقی، خرده پیرنگ می تواند رابطه زن عاشق با اطرافیان، خاطرات عاشق و معشوق با یکدیگر، مسائل شخصی عاشق و…. باشد که داستان را غنی تر و مفصل تر می کند.

مرحله بعد شروع به نوشتن به سبک فیلمنامه های رایج است. در این مرحله شما باید تعداد سکانس ها را مشخص کنید و در هر سکانس تعدادی از پلان ها را بنویسید و کار دیالوگ نویسی را انجام دهید. واضح است که نوشتن فیلمنامه به مطالعه و تمرین و مهارت آموزی نیاز دارد.

بررسی پایانی و برطرف کردن نقایص فیلمنامه

در این مرحله، شما ضمن اصلاح دیالوگ ها و خطاهای ساختاری می بایست مانند یک مخاطب عام بی طرف به فیلمنامه خود نگاهی بیندازید و به ارزیابی آن بپردازید. در این ارزیابی شما باید به موارد کلی زیر توجه کنید.

جهان فیلمنامه باید قابل درک باشد: شما باید به این نکته توجه کنید که مخاطب از ذهن شما خبر ندارد و تمامی نکات داستانی باید به تصویر کشیدنی و قابل فهم باشد. مثلا اگر قرار است با قهرمان همدردی شود و در میان فیلمنامه برای او اشک ریخته شود،شما باید در جهانتان این وضعیت قابل دلسوزی را به دقت آورده باشید و طوری شخصیت را پرداخته باشید که مخاطب با دیدن اشک ریختن او، دچار همدردی و دلسوزی شود.

فیلمنامه کامل باشد و حفره نداشته باشد: وضعیت زمانی و مکانی و سیر داستان باید به گونه ای باشد که تمامی داستان ها و خرده پیرنگ ها به هم وصل باشد و کامل باشد. برای مثال اگر قهرمان شما کم کم موفق به پشت سر گذاشتن مشکلات می شود باید دقت کنید که به یک باره و بدون علت، هیچ گرهی را پشت سر نگذارد.

سازگاری منطقی اجزای فیلمنامه: گاهی خرده پیرنگ های زیاد باعث می شود فیلمنامه نویس فراموش کند که برخی داستان ها با برخی وضعیت های فیلم ناسازگار است. برای مثال اگر شما در اول فیلمنامه، قهرمان را توصیف می کنید که با دایی پولدار خود صحبت می کند و دایی به او می گوید که حاضر است به او کمک کند، در میانه داستان نمی توانید قهرمان را دچار مشکل حاد بی پولی توصیف کنید چرا که مخاطب این دو را در کنار یکدیگر خواهد گذاشت و فیلمنامه شما را ناسازگار تلقی می کند.

واضح بودن پیام داستان: وضوح پیام داستان بنابر این که مخاطب شما کیست باید تعیین شود. برای مثال وقتی شما فیلمنامه فیلم کودک و نوجوان می نویسید باید پیامتان واضح تر باشد نسبت به زمانی که مخاطب شما بیننده حرفه ای سینما است. با این وجود باید حواستان باشد که پیام و مضامین فیلم باید حدی از وضوح را داشته باشند تا هر مخاطبی که مد نظر شماست بتواند پیامتان را درک کند.

سخن پایانی

فیلمنامه یک نوع روایت خاص است که فقط برای اجرا جلوی دوربین نوشته می شود و فیلمنامه نویس از ابتدای کار باید به این مساله توجه کند که تمام جزئیات داستانش باید قابلیت به تصویر کشیده شدن داشته باشد. فیلمنامه نویس می بایست با مطالعه فراوان و ابتکار خود بتواند یک داستان را به صورت جذاب و به هم پیوسته به اثری تبدیل کند که مخاطب با آن همدردی و همذات پنداری کند. ایده و حتی داستان فیلمنامه ممکن است کاملا تکراری باشد اما فیلمنامه نویس مبتکر می تواند با یک پرداخت امروزی، داستان را کاملا نو و جذاب کند. فیلمنامه نویس ضمن پرداخت جذاب و نو باید همیشه به این نکته توجه کند که مخاطب، یک جهان کامل را در داستان او جستجو می کند، بنابراین جزییات داستان باید سازگار و کامل باشد و در یک کنش و واکنش پیوسته، مخاطب را به سوی پایان داستان هدایت کند.

برچسب: