حسن حقیقی در مطلبی در سیزدهمین شماره از ماهنامه صبا به معرفی مجموعه آقای قاضی پرداخته است.
حسن حقیقی در مطلبی در شماره سیزدهم ماهنامه صبا به معرفی تعدادی از مجموعههای مهمی پرداخت که در ماههای اخیر از تلویزیون پخش شدند. یکی از این مجموعهها، «آقای قاضی» (سجاد مهرگان) است.
آقای قاضی، درامی دادگاهی است که به کارگردانی سجاد مهرگان و تهیهکنندگی احمد شفیعی ساخته شده است. نقش اصلی مجموعه را بهزاد خلج بازی میکند. هر قسمت از سریال آقای قاضی شامل دو اپیزود است و در هر اپیزود ماجرای یک پرونده قضایی روایت میشود؛ پروندههایی که همگی از موضوعات و پروندههای واقعی اقتباس شدهاند. گروهی دوازده نفره از نویسندگان به سرپرستی سید محمد حسینی، کار نگارش «آقای قاضی» را بر عهده داشتهاند و کیومرث مرادی هم مسئول انتخاب بازیگر مجموعه بوده است. در مجموع در این سریال حدود ۳۰۰ بازیگر نقشآفرینی کردهاند که بسیاری از آنها برای اولین بار جلوی دوربین تلویزیون رفتهاند.
«آقای قاضی» در ۴۲ قسمت (در مجموع ۸۴ پرونده) تولید شده و هر هفته دو قسمت از آن (پنجشنبهها و جمعهها ساعت ۲۲:۳۰) از شبکه دو پخش میشود. لازم به ذکر است که صحبتهایی مبنی بر تولید فصل دوم «آقای قاضی» هم شنیده شده و باید منتظر ماند و دید که آیا این بحثها به سرانجام خواهند رسید یا خیر.
روزنامه هفت صبح: «آنچه ترسیم شده واقعی است و همین مسئله باعث ایجاد فضایی باورپذیر شده. بهزاد خلج در نقش قاضی عملکردی موفق داشته و همزمان که رفتاری جدی از خود بروز میدهد، روی مهربان قاضی را هم عرضه میکند. بازیگران (که همه ناآشنا هستند) هم در نقش آدمهای عادی باورپذیر ظاهر شدهاند. کیومرث مرادی بازیگردان «آقای قاضی» است و با توجه به تجربه او در این عرصه، طبیعی است که چنین نتیجهای به دست بیاید. سازندگان، در عین آگاهیرسانی، در پی ایجاد حس خوشایند حمایت قانون از همه هستند. نمونهاش در فصل شکایت یک پارکبان از رئیس یک بانک که در نهایت پارکبان پیروز شد.»
محسن ابراهیمی (رئیس امور فرهنگی قوه قضاییه): «سریال «آقای قاضی» یکی از بهترین و ماندگارترین آثار نمایشی ما در موضوع قضاوت و دادگاه در تاریخ معاصر ایران است و در طول تاریخ، سریالی با سوژهای که اختصاصی به این موضوع داشته باشد و فضای دادگاه را بهخوبی به تصویر بکشد، نداشتیم. سریال «آقای قاضی» تلاش میکند دادگاه و فرآیند رسیدگی به دعاوی و شکایتها را به تصویر بکشد که بهنظر میرسد در این زمینه موفق بوده است. شخصیت آقای قاضی برای اولین بار، هم از نظر بازیای که انجام شده و هم از نظر محتوا و سوژههایی که با آنها ارتباط برقرار کرده نمایش خوبی از شخصیت قاضی است؛ کمتر دیدهایم که در فیلم و سریالی، شخصیت قاضی، خوب، درست و واقعی به نمایش درآید. وقتی درباره شغلی قضاوت میکنید، بازنمایی و به تصویر درآوردن شخصیت آن، سخت است که سریال آقای قاضی در این زمینه موفق بوده است.» (منبع: روزنامه جام جم).
محمدهادی جعفرپور (وکیل دادگستری): «… از گفتوگوی دوطرفه قاضی با طرفهای پرونده که در غالب مواقع از قاضی آنچنان چهره غیر مأنوسی ارائه میدهد که با تأسف باید گفت بیشتر به وهن جایگاه قضاوت نزدیک است تا انتقال صحیح اخلاق قضا که بگذریم، عدم آشنایی با برخی موضوعات بدیهی عالم قضا-حقوق به حدی در این مجموعه دیده میشود که مجال اشاره به آن در یک یادداشت نیست؛ اینکه قاضی محکمه در تقابل با متهم بدون توجه به حداقلهای قانونی از حکم و نظر خویش پرده بر میدارد و مثلاً به متهمی که پزشک است و در امر طبابت قصور کرده، میگوید اول که شش ماه تا سه سال زندان داری! بعد متهم میگوید یعنی الآن شما مرا به زندان معرفی میکنی؟ قاضی در پاسخ میگوید: من که حکم نمی دهم، حکم زندان را دادگاه انقلاب میدهد! دادگاه انقلاب آن هم برای جرم قصور پزشکی؟ یا در اپیزودی دیگر پیرمردی به اتفاق یک جوان بابت مسئله اجارهبها و هزینه انشعابات به همین قاضی مراجعه میکنند و آقای قاضی به پیرمرد میگوید: پدرجان شکایت شما چیست؟ و پیرمرد در پاسخ میگوید: پسرم شکایت لفظ درستی نیست بگو خواستهام چیست؟! و قس علی هذا عبارات و رفتارهای عجیب وغریبی است که به قطع و یقین در هیچ محکمهای و نظام حقوقی جز مجموعه «آقای قاضی» تاکنون سابقه نداشته. اینها نمونه کوچکی است از ایرادات مجموعه مورد اشاره.» (منبع: خبر آنلاین)
سمیرا مقدسی (وکیل دادگستری و مشاور حقوقی): ««آقای قاضی» نقطه عطف برنامههای آموزشی- حقوقیاست و فکر میکنم اولین برنامهای است که به صورت دیالوگ به آموزش مسائل حقوقی میپردازد. البته پیش از آن برنامههای آموزشی- حقوقی دیگری در شبکه سه یا پنج داشتیم که با سؤال و جواب پیش میرفت و مسائل حقوقی در آن بیان میشد اما چون سؤال و جواب جنبه آموزش مستقیم دارد، اثرگذاری موردنظر را روی مخاطب نخواهد داشت، برخلاف آن برنامهها مخاطب حین دیدن «آقای قاضی» حواسش به سریال است و نمیخواهد چیزی یاد بگیرد و حتی مبنای فیلم نیز بر اساس آموزش مستقیم به مخاطبان نیست بلکه ما بهصورت غیرمستقیم از آن یاد میگیریم. این بهترین رکن سریال «آقای قاضی» است. بیننده، شخصیت آقای قاضی را شجاع، قوی، با علم بالا، دلسوز، پیگیر و هر آنچه را که تماشاگر از شخصیت یک قاضی انتظار دارد، در این سریال شاهد است. این مسأله باعث میشود نوجوانها و جوانهایی که هنوز وارد رشته خاصی نشدهاند به سمت شغل قضاوت کشیده شوند… شخصیت آقای قاضی با واقعیت، کمی تفاوت دارد و انتقاد برخی از وکلا و حقوقدانها به «آقای قاضی» برهمین اساس است… همچنین آنطور که صحنه دادگاه را در سریال «آقای قاضی» میبینیم با واقعیت تناقض دارد. اما سریال است و نمیتواند دقیقاً حقیقت را بازنمایی کند بلکه با هنر، فکر و خلاقیتی که دارد میخواهد پشت برنامه نمایشی، حرفی بزند. سریالسازی همین است، میتواند قسمتهایی از واقعیت را نشان ندهد اما اصل قضیه یعنی آموزش حقوق و پیشگیری را به خوبی نمایش داده است.» (منبع: خبرگزاری تسنیم)
سجاد مهرگان: «ما در ایران، سریال درام دادگاهی و حقوقی نداشتیم. بنابراین همین موضوع کار ما را سختتر میکرد که برای نخستین قدم سعی کنیم هم یک کار خوشساخت بسازیم و هم اینکه پروندهها به لحاظ حقوقی هم درست روایت شود. گرچه نمونههای خارجی با این موضوع تولید شده اما به درد کار ما نمیخورد، زیرا قوانین حقوقی قضایی ما و سلیقه مردم برای تماشای چنین آثاری متفاوت است. بنابراین نمیخواستیم کاری بسازیم که مخاطب دوست نداشته باشد. بنابراین الهام از کار خارجی نگرفتیم… با خیلی از اساتید فیلمنامهنویسی صحبت کردیم زیرا بین درام جنایی و درام قضایی تفاوت وجود دارد. ما در ایران تجربه درام جنایی را داشتهایم اما درام قضایی را کار نکرده بودیم.» (منبع: روزنامه جام جم)
بهزاد خلج: «شخصیتها الزاماً نه کاملاً سیاه هستند و نه کاملاً سفید بلکه خاکستریاند. این در مورد تمام شخصیتها صدق میکند. البته هر چه زمان جلوتر میرود سرعت زندگی بیشتر شده و شخصیتها پیچیدهتر میشوند. برای من خیلی مهم بود که قاضیای را بازی کنم که گاهی خوب است و گاهی هم بد. گاهی زور میگوید، گاهی خشمگین میشود، گاهی انتقام میگیرد، گاهی رئوف است و بخشنده. وقتی با قضات صحبت میکردیم میگفتند آنها هم ترسهایی دارند و اشتباهاتی میکنند. گاه وقتی به خانه میروند به این فکر میکنند که آیا تصمیمشان درست بوده یا نه. چیزی که در شخصیت قاضی خیلی مهم بود این بود که این آدم، یک انسان است. برایم خیلی مهم بود که این «انسان» را بازی کنم. اما این نکته را هم مورد توجه قرار دادیم که این قاضی چگونه «باید باشد» و چه چیزی «نباید باشد». الان در برخی از نظرات به ما میگویند که مگر یک قاضی اینقدر لبخند میزند؟ در عین حال که این قاضی باید یک انسان واقعی میبود، باید چیزهایی را به او اضافه هم میکردیم. باید این نکته را منتقل میکردیم که اصلاً ایرادی ندارد که قاضی گاهی اوقات لبخند بزند. هیچ ایرادی ندارد که در حین کار قهوه هم بخورد. مگر قهوهخوردن جرم است؟ همین نکته برای عدهای عجیب بود. این موارد را بیشتر سجاد و آقای مرادی مدیریت کردند.» (منبع: روزنامه صبا)
سجاد مهرگان: «خیلی از این پروندهها را از قضات برجسته در قوه قضاییه گرفتیم. در روزهای اول وقتی از آنها درخواست پروندههای جذاب میکردیم، بهخاطر فضاسازی رسانهای پروندههایی در مورد (مثلاً) تجاوز به ما معرفی میکردند، اما میگفتیم اینها موضوعات «حاد واقعیت» هستند. درست است که در جامعه رخ میدهند و نمیشود انکارشان کرد اما در عین حال موضوعات تکرارشونده و اساسی برای جامعه نیستند. بیشتر موضوعات پیشآمده، خیلی سادهاند و ممکن است اصلاً به آنها توجه نکنیم اما در زندگیمان وجود دارند. من چیزی حدود ۳۰۰ پرونده را برای ساخت این سریال خواندم. صادقانه بگویم که جذابترین موارد، همان موضوعات زمینی و عمومی هستند. موارد دیگر، موضوعات عموماً حادی هستند که بیشتر گزاره خبریاند و زیباییشناسی ندارند. چیزی از خردهفرهنگها در آنها نیست. آن موارد بیش از آنکه روی فطرت انسان تمرکز کنند روی امیال حیوانی تمرکز میکنند و بنابراین موارد حاد غیرانسانی هستند. سینمای ایران متأسفانه خیلی روی این موارد تمرکز میکند. البته نمیگویم نباید چنین باشد اما این که با این حجم به این موارد میپردازیم محل بحث است.» (منبع: روزنامه صبا)
نشستن پای حرفهای یک وکیل یا قاضی دادگستری در قالب یک برنامه تلویزیونی گفتوگو محور، معمولاً کار سادهای نیست، مگر اینکه پاسخگوی یک دغدغه، نیاز و سؤال ذهنی از یک فرد باشد. اصولاً وقتگذرانی پای برنامهای با کلی قوانین و تبصره از پروندههای قضایی فاقد جذابیت است. ولی به محض اینکه به آن شکل نمایشی بدهیم و طرفین دعوی برای آن تعیین کنیم، در کنار بار آموزشی از جذابیت نیز برخوردار میشود. دعوا و مشاجره لفظی میان دو یا چند نفر معمولاً توجهبرانگیز است، تا جاییکه میتواند ترافیک شهری هم راه بیندازد. با این شرایط دستور کار قرار دادن یک اختلاف و دعوای رخ داده در یک پرونده قضایی در فرمی نمایشی نیز به طور حتم جذابیت های خودش را خواهد داشت. مخصوصاً اگر نمایشی نزدیک به واقعیت باشد؛ مشابه آن چیزی که در مجموعه «آقای قاضی» نیز شاهدش هستیم. البته شاید این مجموعه با روایت و شکل مستندتر در اجزای ساختاری (از صحنهگردانی گرفته تا فیلمبرداری) موفقتر نیز میبود اما تا همینجا هم قدم مثبتی است. عامل توفیقش نیز نمایش باورپذیر و نزدیک به واقعیتی است که حکایت از احاطه کارگردان بر کارش و بازی گرفتن از بازیگران کم نامونشان آن دارد. در واقع این اثری است که علاوه بر انتخاب موضوع دعوی، به شدت وابسته به کیفیت اجراست. چنانکه در این مجموعه، شاکی و متشاکی بنابر سطح فکری، اجتماعی و انسانیشان به شکلی کاملاً متقاعدکننده و باورپذیر به بحث و مشاجره برای گرفتن حق خویش میپردازند، گویی نه با یک بازی و نمایش که با یک واقعیت تصویری از آدمهای حاضر در دادگاه طرفیم. مثل عالم واقع، آنها در حرف هم میپرند و برای فریب قاضی، نقش بازی میکنند و به دروغ متوسل میشوند تا نجات پیدا کنند. از طرفی به نوعی با اثری معمایی نیز طرفیم که پای قضاوت بیننده را هم وسط میکشد و او را وارد چالش انتخاب حق از ناحق و همچنین سنجش و تخمین اندازه عدل، انصاف و قوه تشخیص خویش میکند.
بهزاد خلج گرداننده، مجری و قاضی دادگاه سریال «آقای قاضی» است و تنها بازیگر ثابت کار. اگر او را برگ برنده سریال ندانیم، بیانصافی کردهایم چرا که نبض کار در اختیار اوست و محرک روایت، مخصوصاً در مواقعی است که سریال از جدیت لازم، دور و نیازمند به تغییر ریتم میشود. نقطه قوت خلج نیز لحن یکنواخت لازم در سراسر سریال و همچنین کلی کنش و واکنش اصیل و غیرقابل پیشبینی و بهشدت نزدیک به بداهه با اجرایی شبهمستند است.