به قلم: وجیهه السادات حسینی
فیلمنامه ی فیلمکوتاه میتواند از نگاه یک زن از پشت پرده ی توری به تصویر آینده اش در ساختمان روبه رو ،در زندگی زن دیگری باشد و “پرده توری” نام بگیرد، یک المان از تصاویر تکراری یک فیلم کوتاه و یا یک ساعت از گذر زمان خانواده ای داغدار را نشان دهد که ثانیه هایش آمیخته ی ترس و عشق و دروغ و انتطار مهمان باشد. فیلمنامه فیلم کوتاه میتواند ثانیه های عاشقانه دادگاه طلاق، بین زوجی باشد که حتی نمیدانند چرا؟ و تو را درگیر عشق جاری در لحظه ها کند.
اکنون آمده ام تا در امتداد عاشقی و فیلم کوتاه و معجزه کارگردان فیلم کوتاه ،به ساختار فیلمنامه ی کوتاه و ساختار فیلم کوتاه، نگاهی کنم و دریچه نگاه من قلم موی رنگ ذهنت شود. پس باز اگر عاشق کارت باشی می توانی رنگی زنی که از چهره برون زند.
برخی فیلمسازان، فیلمنامه را به نقشه راه تشبیه میکنند. نقشه ی راهِ ساختنِ فیلم کوتاه که تعریف بسیار درخوری است. اندیشهای که میگوید فیلم، چیزی است که طراحی و ساخته میشود؛ و اما در نظر برخی، فیلمنامه یک آگهی فروش است. آگهی فروش برای فیلمی که قرار است ساخته شود. فیلم ساختن، نیازمند سرمایه اولیه است ویکی از راه های جذب سرمایه، فیلم نامه و ارایه آن به صاحبان سرمایه است.
قدم اول در ساختن فیلم کوتاه ماندگار، منحصر بفرد بودن فیلمنامه ی فیلمکوتاه است. داستانی پر جاذبه که بتواند مخاطب را در کوتاه زمان ممکن، به دنبال خویش بکشاند. در فیلم نامه فیلم کوتاه، باید ظرفیت پرداختن به موضوع انتخابی را سنجید و همانطور که در نوشتار فیلم کوتاه سرودم و خواندی ام، جذابی باشد که کوتاهی اش به شکستن تخمه ای هم نرسد.
برخی ایده ها و قصه ها با فیلمکوتاه، همخوانی بیشتری پیدا می کنند و بهتر است فیلم کوتاه، یک ایده یا یک مفهوم و یا یک ساعت از یک اتفاق را بیان کند.
در ساختار فیلم نامه کوتاه، کاهش ایده ها و شخصیت ها به علت کوتاهی زمان فیلم کوتاه، نسبت به فیلمهای بلند کاملا مشهود است اما می تواند فرصتی باشد تا تو بتوانی معجزه و توان نوشتارت را به ظهور برسانی. با رسیدن هر ایده ای به ذهنت، اولین قدم، تناسب ایده با فیلمکوتاه و بلند است،که آیا می شود این ایده را در عمل به واقعیت فیلم کوتاه بدل کرد؟ یا این ایده، لایه های پردازش زیادی دارد که پرداختن در یک فیلم بلند را می طلبد و جایی در عرصه فیلمسازی فیلم کوتاه ندارد.
پس می توان در یک عبارت، این مهم را به تصویر کشید که در فشرده کردن و عصاره گیری محتوای یک فیلمنامه ی مناسب فیلم بلند و تبدیلش به فیلمنامه فیلم کوتاه و در رقیق کردن فیلمنامه ی فیلم کوتاه برای نشاندنش در قالب یک فیلم بلند، همخوانی خواسته شده، اتفاق نخواهد افتاد. اگر ایده ی به ذهن رسیده، به کفایت بزرگ است و شایستگی تقلیل در یک مفهوم کوچک و اجرا را ندارد، احتمالا برای فیلمکوتاه و فیلمنامه فیلم کوتاه مناسب نمی باشد. یک ایده یا یک اتفاق که شبه جمله “کوتاه بهتر ” را تصویر کند، که هر چه کوتاهتر بهتر، درخور یک تعریف از ساختار فیلم نامه کوتاه می تواند باشد.
اگر به فیلمکوتاهِ ارزان فکر میکنید در نوشتارتان حتما در ابعاد کوچک، اندازه دهید. ابعاد کوچک به معنی موقعیتهای مکانی جذاب در دسترس، روابط مشخص کاراکترها، یک اتفاق یا یک رویداد مشخص می تواند باشد.
در نویسندگی فیلمنامه فیلمکوتاه، برخلاف فیلمنامه های فیلم های بلند، باید به هر خطی که می نگاری بیندیشی که آیا در ثانیه های فیلم کوتاه، جای میگیرد؟ هر خطی که منتقل از ذهن به کاغذ می شود چه برای گفتن دارد؟
از دیگر نکات قابل توجه در ساختار فیلم کوتاه و ساختار فیلم نامه کوتاه، با توجه به محدودیت زمانی در فیلم های کوتاه، روشن و کوتاه کردن روابط کاراکترهاست. به زبان خودم اگر بخواهم ردیف را بسازم، یعنی در کوتاه زمان فیلم کوتاه، دنبال کشف نسبت “مهربان” ها به “مهرداد” ها نباشیم و مسیر رابطه ها مشخص باشد و بیننده، درگیر شناسایی نسبت افراد و مکان ها نباشد.
میتواند و اتفاق می افتد که با ساختن یک ایده ی زیر خاکی به ذهن رسیده، حتی به جایگاهی دور از نظر رسید، چنان که “ساشا جرواسی” رسید. ساشا جرواسی نویسنده “ترمینال” پس از این اولین ساخته کوتاهش، نماینده ای آمریکایی و نویسندگی در دریم ورکس را داشت.
فیلم کوتاه “عروسک جادوی سباستین” یک کوتاه غم انگیز ۴ دقیقه ای است که یک احساس را به تصویر میکشد و میتوان گفت که یک “کوتاه بهتر” است.
فیلم کوتاه داستانی 10 دقیقه ای “آیا سم مرده؟” که به طور کامل در سردخانه اتفاق می افتد و در یک مکان، شروع و در همان مکان، پایان می یابد.
“داستانی روشن که مخاطبت را درگیر کند” شاید بهترین خط راهنما در نوشتن یک فیلمنامه فیلم کوتاه باشد که می گوید داستانی جذاب و روشن را با تصاویر نشان دهید که در همان ابتدای قلم، خواننده ی فیلمنامه و بیننده ی فیلم کوتاه را درگیر خویش کند و در انتهای این کوتاه، مهم است پایان معناداری ارائه دهید و هر چه می کنی این مهم را در نظر داشته باشی که خواننده و بیننده، پذیرش آنچه تو به آن پرداخته ای را داشته باشد.
پس اگر در ذهنت، داستانی روشن و کوتاه برای گفتن داری، می توانی به شروع نوشتن یک فیلمنامه ی کوتاه فکر کنی که چگونه جذاب، شروعش کنی و کوتاه بپردازی اش و پایان معنی دارش را نقطه بگذاری.
بیشتر ببینید و بدانید: مسترکلاس کارگردانی و ساخت فیلم کوتاه
چگونه میتوان یک ایده در ذهن را به یک داستان برای ساختن یک فیلم کوتاه تبدیل کرد؟ مرز بین ایده ها و تبدیل آنها به واقعیت یک فیلم کوتاه، کجاست؟ همین مهم که حواسمان باشد که اتفاقات را، چه مختصر باشند و چه مفصل، میبایست به گونهای تعریف کنیم که بیننده فیلم کوتاه، آمادگی پذیرش آنها را داشته باشد.
هر داستانی یک شروع، یک روند و یک پایان دارد و بهترین فیلم های کوتاه با تمرکز بر اصل داستان، تنها از یک یا دو مکان و شخصیت های کمی با روابط روشن و مشخص استفاده می کنند. یک داستان جذاب در دل هر فیلم کوتاهی قرار دارد که اگر نباشد جذابیت داستانی فیلمنامه کوتاه، باید در تبدیل این داستان به فیلم نامه فیلم کوتاه شک کرد .همه چیز را آنطور به حداقل برسانید که در این حداقلی، داستان، کسری از محتوا نداشته باشد و بیننده سرتا پا گوش و چشم شود از ابتدا تا انتهای کوتاه جذابی که قلم زده اید و پرداخته اید.
“نویسندگان موفق، افرادی منضبط هستند و از زمانشان، نهایت استفاده را میبرند. روزانه مقدار مشخصی مینویسند و … .” جملاتی از نوشتار آتی من می خوانید که به زودی به عرصه نگاهتان تقدیم می کنم.