به قلم: وجیهه السادات حسینی
به شغل ها و حرفه ها، به علاقه ها که نگاه می کنم، اشتیاق شادی در حرفه ی فیلم نامه نویسی می بینم. چرا؟ واضح است! بیا قراری بگذاریم برای چرخیدن در خیابان انقلاب و کتابفروشی هایش که هر بار که از کنارشان با عجله رد می شویم، فکر میکنیم کاش فرصتی بود برای ورق زدن این جان ها، این کتاب ها! نشانت می دهم دهها کتاب با عناوینی که وعده میدهند چگونه در ده روز، فیلمنامه ای در خور توجه فیلم سازان بنویسید؛ در دو هفته، همه چیز را بیاموزید و یک شبه ره صد ساله را بروید. بعد از این نگاه، معنای اشتیاق شادی که گفتم را متوجه خواهی شد. پس قرارمان خیابان انقلاب و کتابفروشی!
موضوع نوشتار امروزم برای رصد نگاه شما، یک فهرست پیشنهادی برای مطالعه چند کتاب است، و برخلاف وعده های کتاب های آنچنانی که برایت سرودم، در ده روز تنها اتفاقی که میتواند رقم بخورد مطالعه یکی از همین کتابهاست.
«سید فیلد»، و کتاب معروفش «چگونه فیلمنامه بنویسیم»، که بارها توسط ناشران گوناگون با ترجمههای مختلف زیر چاپ رفته و اسامی زیادی هم داشته، توجهات زیادی را در این حوزه به خود جلب کرده است. اما با توجه به مطالب کتاب، عنوان «مبانی فیلمنامه نویسی»، بیشتر درخور سطرهای کتاب سید فیلد به نظر میرسد. ایده اصلی سید فیلد در این کتاب، توضیح و پیشنهاد ساختار سهپردهای برای آفرینش یک فیلمنامه بلند است. سید فیلد ساختار را نه یک جور فرمول از پیش تعیین شده، که نوعی الگو میداند و معتقد است ساختار، چیزی است که داستان را نگه میدارد. رابطه بین اجزاست که کلیت فیلمنامه را کنار هم نگه میدارد.
مطالعه دقیق کتاب سید فیلد برای درک یکی از پرکاربردترین ساختارهای فیلمنامهنویسی به شناخت آنچه در سینمای جریان اصلی میگذرد کمک بسیاری میکند. به علاوه، نثر ساده ی سید فیلد که با مثالهای متعددی از فیلمهای سینمایی همراه شده، کتاب را بدل به اثری خوشخوان و جذاب میسازد.
موریتز، کتابش را با تعریفی بسیار کلی از روایت کلاسیک آغاز میکند و اصول و مبانی فیلمنامهنویسی را در سطرهای کتابش بسط می دهد. سطرهای روشن، پرمفهوم و تاثیرگذار کتاب، درباره مفاهیمی که راجع به آنها صحبت میکند، تقسیم هر فصل به بخشهای کوچک و موجز و پیشرفت گام به گام در مسیر توضیح بخشهای مختلف، باعث شده کتاب چارلی موریتز (موریتس) اشتیاق خواننده را برای مطالعه بیشتر و قدم زدن در این مسیر زیاد میکند.
در نقطهای درست مقابل نویسندههایی همچون سید فیلد، و در برابر این باور که فیلمنامههای بزرگ بر اساس الگوهای موفق ساخته میشوند، کسی دیگر قرار دارد که معتقد است «هر آنچه درباره سرمشقها و الگوهای مطمئن داستانگویی برای کسب موفقیت تجاری گفته میشو،د حرف بیخودی بیش نیست.»
رابرت مک کی در «کتاب داستان»؛ ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی را خلاقیت و تسلط بر هنر میداند و معتقد است هیچکس نمیتواند پیش بینی کند چه اتفاقی خواهد افتاد؛ خوب یا بد، شکست یا پیروزی.
مککی، جای تأکید بر ساختارهای الگومانندی مثل ساختار سه پردهای، میکوشد توضیح دهد چگونه تغییر هر کدام از ویژگیها میتواند منجر به تغییر در شکل پیرنگ گردد. او در فصل دوم و در بخش مثلث داستان، سه نوع پیرنگ برمیشمارد و توضیح میدهد که «گرچه طرح حوادث داستانی، انواع بیشماری دارد اما بدون حد و مرز نیست و دورترین زوایای این هنر، مثلثی را به دور امکانات صوری داستانگویی تشکیل میدهند.»
استفاده از مثالهای متعدد از فیلمهای تاریخ سینما برای توضیح هر کدام از ویژگیهایی که شکل نهایی پیرنگ را میسازند باعث شده هنگام مطالعه این بخش از کتاب داستان، علاوه بر کسب شناختی دقیقتر از مفهوم پیرنگ و فراتر رفتن از تعاریف ساده و اولیه، به انتخابهای موجود در برابر فیلمنامهنویسها نیز توجه شود.
داستان، کتابی نیست که برای آغاز مطالعه در زمینه فیلمنامهنویسی چندان مناسب باشد و بهتر است بعد از خواندن کتابهای سادهتری که پیشتر معرفی شدند در برنامه مطالعه قرار گیرد. مهمتر از آن، داستان، کتابی هم نیست که به خواننده آموزش دهد چطور در ده روز یک فیلمنامه داستانی تمام و کمال بنویسد. مطالعه دقیق خود کتاب احتمالاً بیش از ده روز زمان نیاز دارد!
می توانم با جرأت بنگارم که این کتاب، راهنمای گامبهگام از فکر تا فیلمنامه، درباره نحوه نوشتن فیلمنامه از زمانی است که اندیشه یا ایدهای در ذهن فیلمنامهنویس شکل میگیرد تا موقعی که فیلمنامهای آماده فیلمبرداری، در اختیار کارگردان قرار می گیرد. هدف، بی گمان ایجاد توانایی در فیلمنامهنویس است که بنشیند و با انتخاب، اعتماد به نفس و اطمینان از این که میداند چه میکند، بنویسد.
کتاب با طرح ابتداییترین مطالب (برای مثال، تعریف فیلمنامه) شروع میشود و سپس عناصر پیچیدهتر مطرح در فیلم نامه نویسی (صحنه، سکانس، …) را به زبانی ساده و همراه با نمونههایی از فیلمهای برجسته دنیا، در بر میگیرد، و در پایان درباره مسائل «بعد از نوشتن فیلمنامه» (صفحه عنوان فیلمنامه، راههای قانونی برای ثبت فیلمنامه جهت اثبات ادعای مالکیت برآن…) توضیحاتی دارد.
فیلمنامههای بزرگ با شخصیتهای ماندگارشان به یاد ماندنی میشوند. لیندا سیگر، در کتابش، تمرکز را بر شخصیتپردازی می گذارد. او از لزوم تحقیق درباره شخصیت آغاز میکند و توضیح میدهد چگونه هر شخصیتی در محیط خویش شکل میگیرد و بطنهایی که بر شکلگیری شخصیت اثرگذارند را برمیشمارد. سپس روندی شش مرحلهای برای تعریف و خلق شخصیت معرفی میکند و گام به گامِ شخصیت را از فکری اولیه و خام، به شخصیتی پیچیده و منحصربفرد تبدیل میسازد.
کتاب لیندا سینگر در خصوص شخصیت سازی، نیازی است که در داستانهای کوتاه، رمانها، نمایشنامهها و تمام شکلهای داستانگویی روایی یا نمایشی احساس میشود.
کتابهای «بازنویسی فیلمنامه و داستان» و «ساختار، سبک و اصول فیلمنامهنویسی» دو کتاب اثرگذار دیگر لیدی سینگر است که نه تنها در گام نخست نوشتن فیلمنامه، که در مرحله بازنویسی و ارتقای فیلمنامه، نکات درخور توجهی دارد.
کتاب «سفر نویسنده» کریستوفر وگلر، با نام دیگر «ساختار اسطوره ای در داستان و فیلم نامه» ترجمه شده و به چاپ رسیده است. این کتاب، شرح یک سفر ۱۲ مرحلهای است که خود، نام سفر قهرمان را بر آن گذاشته و مثل ساختار سه پردهای میتواند همچون الگویی برای نگارش فیلمنامههای داستانی و پرفروش قرار گیرد. این الگو در اصل، وامدار اندیشههای جوزف کمپل است، یکی از مشهورترین اسطورهشناسان معاصر که در کتاب «قهرمان هزار چهره»، مفهوم سفر قهرمان را با عنوان تکاسطوره مطرح میکند. البته این مفهوم در حوزههای دیگری هم مطرح است و «یونگ» روانشناس سوئدی هم از سفری سیر و سلوک وار برای رسیدن به آگاهی میگوید. در همه این موارد، سفر، یکی از کهن الگوهایی شمرده میشود که برای دستیابی به حقیقت یا خواستهای انجام میگیرد و در طی آن، دگرگونی حاصل میشود. الگویی که به گفته وگلر و بر اساس مطالعات اسطورهشناسانه ی جوزف کمپبل، چند هزار سال است که موفق بوده. البته توجه به ظاهر الگو بدون در نظر داشتن این مسئله که الگوی سفر قهرمان نه از محتوا، که از ساختار داستان سخن میگوید میتواند در نهایت منجر به خلق فیلمنامههایی یک شکل، تکراری و کلیشهای شود اما وگلر، خود در کتابش توصیه میکند اسطوره قهرمان را به شیوه خودتان بازگو کنید: «هر داستان، الگوی اسطورهای را با هدف یا نیاز فرهنگی خاص خود تطبیق میدهد، به همین دلیل است که این قهرمان، هزار چهره دارد.».
کتاب وگلر را میتوان با کتاب دیگری تکمیل کرد، «اسطوره و سینما» نوشته استوارت ویتیلا، که در آن نویسنده میکوشد ساختار اسطورهای را در ۵۰ فیلم پرمخاطب و به یاد ماندنی تاریخ سینما بررسی کند. کتاب ویتیلا با مقدمهای از خود کریستوفر وگلر، پر از نمودارهایی است که هر کدام ساختار اسطورهای را در یک فیلم بررسی میکنند.
ووگلر با همین نگاه، کتاب خود را در دو بخش تنظیم کرده است: نقشهی سفر و مراحل سفر. در قسمت نقشهی سفر، او شروع ماجرای سفر را به سادگی بیان میکند: قهرمان، محیط راحت و روزمرهی خود را ترک میکند و وارد دنیایی پرمخاطره میشود. سپس توضیح میدهد که این سفر ممکن است بیرونی یا درونی باشد اما در هر حال مراحل سفر در همه این موارد وجود دارد. ووگلر سپس با نگاه به کهن الگوها و کتاب کمپل، به شرح بخشها و شخصیتهای مختلف این سفر میپردازد. در انتهای کتاب و در بخش پیوستها علاوه بر کتاب شناسی و فیلمشناسی و واژه نامه و نمایه که دسترسی به موارد را آسان میکند، صفحهای هم تحت عنوان برگهی تمرین سفر قهرمان آورده شده که به سادهترین شکل، نکات کلی را مشخص کرده است.
نوشته اروین ار بلکر، ترجمه محمد گذرآبادی که توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است. مترجم کتاب، یکی از شناخته شده ترین افراد در زمینه ترجمه کتاب های سینمایی در کشور است و پرهیز از بیان مثال های بی مورد و زیاده گویی، یکی نکات مثبت کتاب است که باعث شده در تعداد صفحات کم، حجم بالایی از اطلاعات را در اختیار مخاطبش بگذارد. اما متاسفانه خواندن این کتاب به تنهایی برای نوشتن فیلمنامه کافی نیست.
این کتاب، بیشتر روی اصول درام نویسی و تکنیک های نوشتن، تمرکز کرده تا اینکه بخواهد مراحل نوشتن یک فیلمنامه کامل را جزء به جزء طی کند.
فیلمنامه نویسی، بیش از خواندن چند کتاب آموزشی، نیازمند مطالعه پیوسته در حوزه ادبیات، تماشای فیلم، تمرین و ممارست و پشتکار است. همانطور که در دو هفته نمیتوان زبانی جدید فراگرفت، در یک دوره کوتاه ده روزه هم امکان نوشتن فیلمنامه داستانی مطلوب وجود ندارد.
کتابهای معرفی شده در این مقاله، صرفاً یک پیشنهاد مطالعه است و امید که با این معرفی، قدمی در مسیر افزایش شدت اشتیاق شما به مطالعه، برداشته باشم.